مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب مرده سوزی1؛ خاطرات سفر تبلیغی به هندوستان
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
مرده سوزی1؛ خاطرات سفر تبلیغی به هندوستان

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)

مرده‌سوزی - 1

از ابتدای سفر بنا داشتیم حتما با حجت الاسلام مهدوی‌پور، نماینده رهبری در هندوستان دیدار کنیم اما به خاط مشغله کاری ایشان، ملاقات به محرم موکول شد. ساعت یازده با ایشان جلسه داشتیم و بعد هم نماز و ناهار. به خاطر کم‌توجهی برخی دوستان به ساعت قرار و نیز گیج‌بازی راننده ریکشای ناشی که مسیر خانه فرهنگ ایران را بلد نبود، کمی دیرتر به محل قرار رسیدیم. در ابتدای جلسه، خود را معرفی کردیم و ایشان هم نام تک‌تک دوستان و تخصص‌شان را یادداشت کرد. سپس از ضرورت زبان‌آموزی در فضای بین الملل صحبت و خاطره‌ای جالب از آیت الله جوادی آملی درباره این موضوع بیان کرد. بعد هم صحبت مفصلی پیرامون تاریخچه اسلام و تشیع در هند ارائه داد که انصافا لذت بردم. معلوم بود اطلاعات عمیقی از هند دارد و حوزه کاری خودش را به خوبی می‌شناسد. در اثنای جلسه دکتر صالح هم سر رسید که بر رسمیت جلسه افزود! آقای صالح می‌گفت: «دیشب کلیپی از یکی از برجسته‌ترین مراجع تقلید هندوها دیدم که از عربستان سعودی انتقاد می‌کرد و می‌گفت چرا نمی‌گذارید شیعیان مراسم توسل به بی‌بی فاطمه زهرا را به راحتی برگزار کنند؟» خیلی عجیب بود این میزان احترام و ارادت یک غیر مسلمان به بانوی اول جهان اسلام! به هر حال اقامت در کشوری مثل هند هیچ چیز که نداشته باشد، شما را نسبت به این اشتراکات مذهبی و فرهنگی کاملا آگاه می‌کند و این نعمتی بود و آقای صالح از آن بهره‌مند.

سر میز ناهار چند نفر دیگر هم اضافه شدند. یکی‌شان مهندس سیف‌اللهی بود که به عنوان مسئول پروژه‌های عمرانی بیت رهبری معرفی شد و دیگری دکتر خواجه پیری که یکی از کارهایش شناسایی و احیا و انتقال نسخ خطی از هندوستان به ایران بود. بسیار دوست داشتیم با او هم ملاقات کنیم اما نشد. مهندس سیف‌اللهی از کارهای عمرانی‌شان در مقبره شیخ شهید در آگرا سخن گفت و آن جا بود که فهمیدم آن ساختمان‌های نیمه‌کاره پروژه آنهاست. حتی اتاق‌هایی که هم برای اقامت استفاده کردیم، کار ایشان و رفقایش بود. با دکتر خواجه پیری قصد داشتند فردای آن روز به آگرا بروند و تصمیم گفتند شیخِ خطیبِ خانه فرهنگ را هم با خود ببرند. پیش خود گفتم احتمالا هزینه 1100 روپیه‌ای بلیط تاج محل شیخ هم از جیب بیت المال پرداخت می‌شود. علی برکة الله!

بعد از اتمام جلسه حجت الاسلام مهدوی پور، دو گروه شدیم. پنج نفر که من، ابراهیم، عارف و آقایان مقیسه و پاک نژاد بودیم و می خواستیم به خانه برگردیم و سه نفر هم مهدی و احمد و روح الله که تصمیم گرفتند به هیات جوانان کشمیری بروند برای سخنرانی. ما دم در ایستاده بودیم تا ریکشا بگیریم و به خانه برگردیم که ناگهان ماشین تویوتای زیبایی جلوی پایمان ترمز کرد. خوب که دقت کردیم دیدیم آقای صالح، پشت فرمان نشسته است. تعارف کرد و قبول کردیم.

داشتیم در دهلی چرخ می‌زدیم که یکی از دوستان پیشنهاد داد به مراسم مرده‌سوزی برویم و از نزدیک شاهد سوختن اموات هندو باشیم. 

منتهی بنا شد سر راه سری به یکی از معابد سیک‌ها و نیز معبد سای بابا بزنیم. توصیف معابد سیک را قبلا در بخش مربوط به آن آورده‌ام. فقط این نکته را اضافه کنم که در این معبد، دور تا دور آن فرد وسط معبد که مشغول تلاوت کتاب مقدس بود، خانمی داشت طواف می‌کرد و زیر لب ذکر می‌گفت و حالت معنوی خاصی داشت. من هم چند دور زدم. زیر لب ‌می‌گفتم: «لبیک اللهم لبیک. لبیک لا شریک لک لبیک.» خدا قبول کند.

سای بابا هم پیرمرد اهل دلی بوده که بازار معابدش پر رونق است و ظاهرا حاجت هم زیاد می‌دهد. می خواستم از مدیر آن جا یک مصاحبه بگیرم که به علت ترس و واهمه بیهوده‌شان، کنسل شد! این قدر مشتاقان سای بابا و محتاجان درگاهش را آن جا دیدیم که آقای صالح به شوخی پیشنهاد کرد «اگر حاجتی دارید، سای بابا را نزد خدا واسطه کنید» و من هم گفتم: «اینطور به دلم نمی‌چسبه! بشینید یه امین الله به نیابتش بخونیم»


نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما