زن و مسالهای به نام تساوی
«به زبان میگوییم زن و مرد مساوی هستند، هر دو انساناند و دارای کمالات هستند؛ اما این گفتن کافی نیست؛ در مقام عمل، قانونگذاری و اجرا باید این حقیقت را ببینیم.»
اینها بخشهایی از سخنان رئیس جمهور سابق در نشست بانوان مدیر و فرهیخته است. شاید فمینیستیترین سخنی که یک مقام حکومتی تاکنون به زبان رانده است همین جملات بالا باشد. در این نوشتار میکوشم در حد توان مدعاهای ایشان را نقد کنم. پیش از آغاز نقد، بیان این نکته به عنوان مقدمه ضروری است که برای فهم حقیقت، نباید به اکثریت و اقلیت توجهی کرد. حقیقت، تابع خواست مردم نیست و با رویآوری (اقبال) یا رویگردانیِ (اعراض) آنان تغییری نمیکند. مثلا اگر همه مردم کره زمین تجمع کنند و علیه نقطه جوش آب شعار بدهند و خواستار تغییر آن بشوند باز هم آب در صد درجه به جوش خواهد آمد، زیرا حقیقت غیر از اعتبار است. هر چه دست انسانها در امور اعتباری باز است و میتوانند بنا به امیالشان تغییرش دهند در امور حقیقی تنها نظارهگر و گزارشکنندهاند. بنابراین اگر پژوهشی به این نتیجه رسید که خانمها احساسیاند و مناسب منصب قضا نیستند با تجمع و پلاکارد نمیتوان این واقعیت خارجی را عوض کرد. اگر چه میتوان خلاف این واقعیت (fact) قانون وضع کرد، اما میزان کارآمدی آن قانون مانند میزان موفقیت شنا در جهت مخالف آب است. توجه به این مقدمه بلند، نکات زیر را فهمیدنیتر میکند:
- از تساوی زن و مرد نمیتوان نتیجه گرفت که حقوق، وظایف و تکالیف یکسانی دارند. برابری زن و مرد به این معناست که هر دو در پیمودن مسیر قرب الاهی یک اندازه استعداد و توان دارند و خداوند یکی را از دیگری خداجوتر و مومنتر نیافریده است. این که از تساوی به این معنا، برابری در حقوق و اعطای مسئولیت را نتیجه میگیرید مغالطه است.
- حضور زنان در جامعه و تصدی مناصب اجتماعی اگر چه ذاتا حرام نیست اما باید به گونهای باشد که آنان را از تکلیف مهم مادری و همسری بازندارد. مادری که صبح سر ساعت هفت و نیم در بانک، کارخانه یا ادارهاش حاضر میشود و ظهر خسته و کوفته به خانه بازمیگردد هیچ گاه نخواهد توانست - آن چنان که وظیفه دارد – رسالت مادری و همسری را به نیکی انجام دهد. بنابراین مجبور است یکی را به نفع دیگری قربانی کند. در این زمینه اگر چه استثناء وجود دارد اما استثناء قاعده را نقض نمیکند.
- حتی اگر خانمی بتواند کار بیرون و داخل را با هم جمع کند باز هم شکست خورده است؛ زیرا خداوند جسم و روان بانوان را لطیف طراحی کرده است. در شرایطی که برخی مردان زیر بار استرس و فشار کاری بیرون کمر خم میکنند و گاه وقتی به منزل میرسند حوصله گفتگو با خانواده خود را ندارند وضعیت بانوان لطیف، زودرنج و آسیبپذیر مشخص است!
- ممکن است گفته شود «این حرفها شایعاتی است که مردها به آن دامن زدهاند. زنها قوی و محکماند و میتوانند همزمان از پس مشکلات درون و بیرون برآیند.» در پاسخ باید گفت بر فرض که این اتفاق هم بیفتد بانوان شاغل هزینه سنگینی بابت آن پرداخت خواهند کرد، زیرا در طولانی مدت لطافت و جذابیت زنانه خود را از دست میدهند و همین مساله ممکن است مردانشان را به سمت رفتارهای انحرافی خارج از خانواده بکشاند که در این صورت هر دو طرف بازنده خواهند بود.
- البته جامعه در برخی مشاغل به بانوان نیاز دارد. معلمی، پرستاری، طبابت و مشاوره از جمله کارهایی است که زنان هم باید پابهپای مردان به آن بپردازند تا نیاز جامعه تامین شود. سخن بر سر آن است که پا را از حد نیاز و ضرورت نباید فراتر گذاشت که توازن نظام آفرینش به هم میریزد.
- با اشتغال غیر ضروری بانوان - رئیس جمهور با افتخار از افزایش آن در دولتش یاد میکند – زنان شاغل منبع درآمدی مستقل پیدا میکنند. این استقلال مالی کمکم ضرورت اطاعت از شوهر را کمرنگ میکند و آنها را به خودفرمانی و تصمیمگیری بدون اذن همسر میکشاند. این وضعیت که اساسا خلاف خلقت و ساختار روانی و جسمی بانوان است در طولانی مدت به ضرر خودشان هم تمام میشود و البته دودش به چشم همه میرود!
- آقای روحانی در بخشی دیگر از اظهاراتش میگوید: سازمان اداری و استخدامی اخیرا در نامهای به من قول داد عدد بانوان مدیر به 30 درصد برسد. بنابراین همه تلاش دولت این است که آنچه به بانوان جامعه ما قول داد را انجام دهد. (نقل به مضمون) نکتهای که آقای روحانی و همفکرانش از آن غافلند معنای دقیق شایستهسالاری است که اتفاقا ایشان به آن تاکید میکند. شایستهسالاری به این معناست که هرکس متخصصتر، متعهدتر و باتجربهتر و در یک کلام توانمندتر باشد به مناصب مدیریتی دست پیدا کند. آیا بانوانی که ایشان به کار گرفته است از همه مردانی که میتوانستند در آن منصب باشند شایستهترند؟ آیا واقعا دولت بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که این خانمها از همه مردانِ این عرصه توانایی بیشتری دارند یا این که صرفا به خاطر جلب نظر بانوان و بالا بردن آمار مدیران زن، آنان را از رسالت مهم و ظریف مادری و همسری دور کرده و آنان را پشت میز نشانده است؟
- در سالهای اخیر رسانههای گوناگون و به ویژه صداوسیما در سریالها، پیامهای بازرگانی و برنامههای مختلف آن چنان بر طبل زنسالاری کوبیدهاند که هیچ صدایی جز آن شنیده نشده است، اما این موضوع نباید سنتگرایان را بترساند که از موضع حقشان عقبنشینی کنند. اتفاقا جبهه حق در طول تاریخ همواره پیروان اندکی داشته است اما به قول قرآن کریم: «چه بسیار گروه اندکی که بر گروه فراوانی چیره شوند» بنابراین سخن حق را باید بیلکنت به زبان آورد و از سرزنش سرزنشگران نهراسید. همچنان که امیرمومنان میفرماید: «ای مردم در راه راست از کمی پیروانش نترسید.»
- جلسه جناب روحانی با بانوان به مناسبت میلاد حضرت زهرا - سلام خدا بر او باد - برگزار شده بود. یادداشت را با حدیثی از همسر ایشان امیر مومنان علیهالسلام به پایان میرسانم: «خداوند جهاد را بر مردان و زنان قرار داده است، پس جهاد مردان بذل مال و جان تا سر حد کشته شدن در راه خدا است و جهاد زنان نیکو شوهرداری کردن است.»
--------------------------------------------------
برای دیدن مطالب مرتبط:
نقد جریان فمینیسم؛اجتهاد در اصول یا انفعال در فروع؟
نقدی بر مصاحبه خانم فائزه هاشمی
نقد جریان فمینیسم؛زن دانشمند یا بانوی خانهدار؟
نقد جریان فمینیسم؛ژاپن عاقل، ایرانِ غافل