مطمئناً اعمال و افعالی که از ما سر می زند، ثمراتی به همراه خود دارند، یعنی نتایجی به دنبال خود خواهند داشت، حال بسته به عمل و فعلی که از ما سر زده است، مثلاً فعل خوبی بوده باشد یا فعل بدی، می تواند ثمره ای متناسب با آن فعل را به همراه خود داشته باشد.
مثلاً فرض کنیم صبح که از خواب بیدار می شویم، با رویی خوش با کسی برخورد کنیم، و این روی خوش ما، یک روحیه ی مثبت در آن شخص ایجاد کند، و این روحیه ی مثبت او، سبب شود که آن شخص، در آن روز، خوب رفتار کند، خوب سخن بگوید، با دیگران خوب برخورد کند، با دوستان و همسر و فرزند و پدر و مادرش خوب و نیکو مصاحبت کند، پس به نوعی ما یک علت ناقصه شده ایم که این شخص در آن روز، خوب و نیکو رفتار کند.
یا مثلاً فرض شود همان صبح که از خواب بیدار می شویم، با رویی ترش با کسی برخورد کنیم، و این روی ترش ما یک روحیه ی منفی در آن شخص ایجاد کند، و این روحیه ی منفی او، سبب شود که او در آن روز، بد رفتار کند، بد سخن بگوید، با دیگران بد برخورد کند، بد مصاحبت کند، و اینگونه ما یک علت ناقصه شده ایم، که این شخص در آن روز، بد رفتار کند.
حال این مثالی که عرض شد، تنها در روی خوش نشان دادن یا روی ترش ظاهر کردن ماست، و حساب سخن، رفتار، گفتار و کردارهایی که از ما سر می زند، و این افعال و اعمال ما ثمرات و نتایجی که برای دیگران در آینده به دنبال خواهند داشت، بماند.
پس به راستی که ما باید خیلی مراقب گفتارها، رفتارها و کردارهای خود باشیم، و بدانیم که ممکن است این رفتار و گفتار و کردار ما چه نتایجی برای دیگران و کسانی که در معرض فعل و عمل هستند، داشته باشد؟
مثلاً پدری که با همسر و فرزندانش خوب رفتار می کند، این رفتار خوب او چه ثمراتی در آینده خواهد داشت و یا اگر بد رفتار می کند، چه ثمرات و نتایجی به دنبال خواهد داشت؟
درست است هرکسی مسئول کرده ی خویش است و کسی را به خاطر کس دیگری مجازات نمی کنند، ولی باید پذیرفت اینکه ممکن است عمل و فعل ما، یک علت ناقصه باشد در ایجاد یک عمل و فعل خوب در آینده و یا یک عمل و فعل بد در آینده؛ قابل انکار نیست.
حال، شاید با دانستن و متوجه شدن این مطلب، در ما یک ترس و اضطرابی ایجاد بشود، و به جا هم هست که ایجاد بشود، ولی نباید وسواس شد، چرا که این وسواس هم به دنبالش فعل و عملی خواهد بود، و این فعل و عمل هم ثمره و نتیجه ای به دنبال دارد.
پس بنابراین
اولاً سعی کنیم که وسواس نشویم، و خود را بی خود و بی جهت، نگران و مضطرب نکنیم و استرس به خرج ندهیم، چرا که اینگونه کنترل از دست ما خارج می شود و دیگر حواسمان به فعل و عمل خویش نخواهد بود.
ثانیاً تا جایی که می توانیم و می دانیم، سعی کنیم خوب رفتار کنیم، خوب سخن بگوییم، خوب عمل کنیم، و خوب ظهور و بروز داشته باشیم و خلاصه مراقب باشیم و حواسمان جمع باشد که بد نباشیم و بد ظاهر نشویم.
ثالثاً از اینکه عمل و فعل ما ثمره و نتایجی بد به دنبال داشته باشد، به خدا پناه ببریم، و از خدا یاری بخواهیم و کار را به دست خدا بسپاریم، چرا که "لا حول و لا قوة الا بالله".
رابعاً زیاد استغفار کنیم و از برای تمام کارهایی که انجام داده ایم و از ثمرات و نتایج آنها بی خبریم و ممکن است ثمرات بدی داشته است، از خدا طلب بخشش کنیم و از او معذرت خواهی کنیم.
خامساً برای تمام کسانی که ثمره و نتیجه ی کار ما، به آنها ضرری وارد کرده است، و سبب شده است که برای آنها شرّی شود و به قول معروف برای آنها بد شود، طلب بخشش و مغفرت کنیم، و چه بسا اینگونه مورد لطف و بخشش خدا قرار بگیریم و مطمئناً این طلب بخشش فعل و عملی است، که ثمرات خوب و نیکویی برای ما و برای دیگران به دنبال خواهد داشت.
و چه خوب است که همیشه در حال استغفار و طلب بخشش از خدای خویش باشیم و همیشه به سوی او بازگشت داشته باشیم و تواب باشیم، و اینگونه در یک مسیری خواهیم بود که جز خیر ثمره و نتیجه ای نخواهیم داشت؛ و از مؤمن جز خیر، انتظار چیزی نمی رود و دیگران، از شرّ او ، خود را در امان می بینند.