پرسش مهم و مطرح اینست که در قرآن کریم ومنابع حدیثی مدرسه اهل بیت (ع) ، برای خداوند اسمای غضب و سخط و خشم و انتقام بیان شده در حالیکه وجود خدا ، کمال و جمال محض و رحمانیت و فیاضیت صرف است؟
پاسخ این پرسش آنستکه اسمای حسنای (:نامهای زیبای) الهی به «اسمای ذات»و «اسمای فعل»تقسیم می شوند.
«اسمای ذات» ، نامهایی هستند که از مقام ذات خدا گرفته شده و در مقام ذات غیبی حق با وجود واحد ، وجود دارند وعین ذات حق هستند و ذات قدسی حق هم ،همه جمال و کمال وخیر و نور است و در مقام ذات ، خبری از غضب وسخط و انتقام و جهنم نیست.
مانند «قادر»،«علیم»,«حی»که ظهورات ذات غیبی با کمالات ذاتی بوده و همیشه برای خداوند ثابت هستند.
«اسمای فعل» ، نامهایی هستند که از مقام فعل خدا،گرفته شده و به حضرت حق نسبت داده می شوند ودر مقام ذات غیبی وجود ندارند بلکه از افعال حق خبر میدهند نه از مقام ذات حق.
مانند«غضب»،«سخط»،«انتقام»،«رد»،«طرد»،«خلق»،«رزق».
آنچه که موجب میشود اسمای قهر و غضب ظاهر گشته و شامل انسان شود،خصوصیات وجودی انسان است که با اسمای رحمت و جمال حق سازگار نبوده و تناسبی با آنها ندارد و در نتیجه ی عدم تناسب این خصوصیات با اسما وصفات رحمت و جمال خداوند، غضب و طرد خدا ظهور پیدا میکند.
آنگاه که انسانی با ویژگی انکار خدا،عدم پذیرش پیامبران الهی و رد احکام ودستورات خداوند و عصیان و طغیان با پروردگارش مواجهه و ملاقات نماید ، سخط و غضب خداوند ظاهر می شود ؛ زیرا کسی که مخالف ومعاند با خداست و با صفت دشمنی و عناد با او روبرو میشود ، با اسم «منتقم»و«قهار» او مواجه خواهد شد.
(نگا:معاد یا بازگشت بسوی خدا،محمد شجاعی،ج۱,صص۹۵_۱۲۳)
تمامی حرکت ها بسوی پروردگار بوده و به لقای او منتهی میگردد نه اینکه بسوی بهشت و جهنم بوده و به آنها منتهی شود بلکه بهشت و دوزخ ، از آثار و کیفیت لقائ ها و رسیدن هاست.
از منظر قرآن کریم ، بهشت از آثارو لوازم لقای خداوند با اسمای «غفور،رحمت،ودود و عفو»است وجهنم از آثار و لوازم لقای خداوند با اسمای «سخط،غضب، طرد و رد»است.
(آل عمران/آیات۸۷,۸۸,۱۳۲,۱۳۳ و نسا/آیات ۱۷۴,۱۷۵ وتوبه/آیات ۲۰,۲۲)
انسان در مسیر حرکت خود بسوی خدا ،اگر در مقام طغیان و عصیان با حضرت حق باشد ، با پروردگار «منتقم و قهار و شدید العقاب» ملاقات خواهد کرد که آثار آن،جهنم خواهد بود.
ازباب تشبیه معقول به محسوس برای تقریب به ذهن، همانند نور حسی و فیزیکی که به همه جا و تمام اشیاء میتابد ولی نور در اشیایی که آن را قبول میکنند ،جلوه ها و ظهورات گوناگون دارد. مثلا هوا و سفیدی ،خاصیتی دارند که آن نور را به زیبایی تبدیل میکنند اما آهن بخاطرتیرگی و سختی که میخواهد نور را طرد کند، این تابش در آهن_ بخاطر مقاومت و قبول نکردن نور _به آتش یا حرارت مبدل میگردد.
ماآدمیان نیز که با اسم «نور»خداوند مواجه میشویم ،چنانچه قلب و روحمان همچون آهن،تیره و سخت بود، آن نور را طرد و رد میکنیم ولذا آن نور به غضب و عذاب تبدیل میشود که اثرش دوزخ است. اما اگر همچون سفیدی و هوا ،روشنی نور را جذب کردیم ، آن نور به لطف و رحمت مبدل میگردد که آثرش بهشت عنبرسرشت خواهد بود.
(نگا: بازگشت به هستی،محمد شجاعی،صص۸۳_۱۰۴)
خلاصه آنکه آتش و عذاب، از آثار اسمای قهر وغضب خداوندو نتیجه ملاقات با وی ، بهمراه خصوصیت انکار و عصیان و طغیان است و این اسما ، درمقام فعل پیش می آید و از مقام فعل خدا ، گرفته میشود نه از مقام ذات مقدس حق که همه اش جمال و کمال وخیر و نور است.
این روش و منش و افکار و اعمال و خصوصیات و رنگهایی که انسان باخود حمل کرده و نفس و جان خود را به آنها آراسته،آنگاه که با نامهای رأفت و رحمت متناسب نباشد ،
زمینه ی ظهور غضب و سخط خداوند میشوند که بصورت آتش و عذاب و درد ورنج نتیجه میدهند.
www.nasimemohabbat.com