پرسش:
درباره اتّفاقات خارق العاده ای كه نقل شده در هنگام ولادت پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ واقع شده توضیح دهید؟
پاسخ:
پیامبر اكرم حضرت محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ در هفدهم ربیع الاول(1) سال عام الفیل (سالی كه اصحاب فیل برای خراب كردن كعبه معظّمه وارد مكّه شدند) در مكه به دنیا آمد(2) و در هنگام ولادت آن حضرت معجزات و اتّفاقاتی به وقوع پیوست كه به آنها اشاره می شود:
از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده است كه ابلیس به هفت آسمان می رفت و خبرهای آسمانی را می شنید، وقتی كه حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ متولّد شد او را از سه آسمان منع كردند و چون پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ متولّد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شیاطین را با تیرهای شهاب از درهای آسمان راندند، پس قریش گفتند: حتماً وقت تمام شدن دنیا و آمدن قیامت است كه اهل كتاب (یهود و نصاری) ذكر می كردند و ما شنیدیم "عمرو بن امیه" كه داناترین مردمان جاهلیّت بود گفت: نگاه كنید به ستاره های معروف كه مردم با آنها زمانهای زمستان و تابستان را می شناسند اگر یكی از آنها بیفتد، بدانید وقت آن است كه همه خلایق هلاك شوند ولی اگر آنها به حال خود باشند و ستاره های دیگر ظاهر شوند پس امر غریبی اتّفاق خواهد افتاد.(3)
وقتی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ متولّد شد، دیوها رانده شدند و مردم را زمین لرزه ای رفت كه به همه جای دنیا رسید تا آنجا كه كلیسا ها ویران گشت و هر چیزی جز خدا پرستش می شد از جای خود كنده شد و ستارگانی هویدا گشت كه پیش از آن دیده نمی شد و كاهنان یهود از آن در شگفت ماندند.(4)
ایوان كسری یعنی پادشاه عجم بلرزید و چهار كنگره آن افتاد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترین علمای مجوس در آن شب در خواب دید كه شترانی عربی، اسبانی سركش را می كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ایشان شدند،(5) و طاق كسری از میانش شكست و دو قسمت شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جاری گردید و نوری در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید و پرواز كرد تا به مشرق رسید، هر بتی كه در هر جای عالم بود بر رو افتاد و دریاچه ساوه كه سالها آن را می پرستیدند فرو رفت و خشك شد و وادی سماوه كه سال ها بود كسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد(6) و تخت هر پادشاهی در آن صبح سرنگون شده بود و جمیع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمی توانستند بگویند و علم كاهنان برطرف شد و سحر ساحران باطل شد وهر كاهن و پیش گویی كه بود میان او و همزادی كه داشت و خبر ها را به او می داد جدایی افتاد و قریش در میان عرب بزرگ شدند و ایشان را "آل الله" گفتند، چونكه آنان در خانه خدا بودند.(7)
و آمنه مادر پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ گفت: كه چون پسرم بر زمین رسید دست ها را بر زمین گذاشت و سر به سوی آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نوری ساطع شد كه همه چیز را روشن كرد و به سبب آن نور قصرهای شام را دیدم و در میان آن روشنی صدایی شنیدم كه گوینده ای می گفت: "زاییدی بهترین مردم را، پس نام او را محمّد بگذار".(8)
از حضرت علی ـ علیه السلام ـ روایت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بت هایی كه در كعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شب فرا رسید این ندا از آسمان رسید كه: "جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل كان زهوقا(9). حق آمد و باطل نابود شد همانا باطل نابود شدنی است".(10) و جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخ و درختی خندید و آنچه در آسمانها و زمین بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و می گفت: "بهترین امّتها و بهترین خلایق و گرامی ترین بندگان و بزرگ ترین عالمیان محمّد ـ صلی الله علیه و آله ـ است".(11)
طبرسی در كتاب الاحتجاج از امام موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ روایت كرده است كه چون پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ از شكم مادر به زمین آمد دست چپ را بر زمین گذاشت و دست راست را به سوی آسمان كرد و لبهای خود را به توحید به حركت آورد و از دهان مباركش نوری ساطع شد كه اهل مكّه قصرهای بصری و اطراف آن را كه در شام است دیدند و قصرهای سرخ یمن و نواحی آن و قصرهای سفید اصطخر فارس و حوالی آن را دیدند و در شب ولادت آن حضرت دنیا روشن شد تا آن كه جنّ و انس و شیاطین ترسیدند و گفتند: در زمین امر غریبی رُخ داده است، ملائكه را دیدند كه فرود می آمدند و بالا می رفتند و تسبیح و تقدیس خدا می كردند و ستاره ها به حركت آمدند و در میان آسمان می ریختند.(12) و در آن وقت شیطان در میان اولاد خود فریاد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند: چه چیز تو را آشفته ساخته است ای سیّد ما، گفت: وای بر شما از اول شب تا حال احوال آسمان و زمین را متغیّر می یابم و باید كه حادثه عظیمی در زمین واقع شده باشد كه از زمانی كه عیسی به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است، پس بروید و جستجو كنید كه چه امر غریبی روی داده است، پس متفرّق شدند و گردیدند و برگشتند و گفتند: چیزی نیافتیم. ابلیس بزرگ شیطانها گفت: كه دانستن این، كار من است، پس در تمام دنیا جستجو كرد تا به حرم رسید، دید ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند، چون خواست كه داخل شود ملائكه بر او بانگ زدند و او برگشت. پس كوچك شد مانند گنجشكی و از جانب كوه حرا داخل شد، جبرئیل گفت: برگرد ای ملعون، گفت: ای جبرئیل یك حرف از تو سوال می كنم، بگو امشب در زمین چه اتّفاقی افتاده است، جبرئیل گفت: محمّد كه بهترین پیغمبران است امشب متولّد شده است، پرسید كه آیا مرا در او بهره ای هست؟ گفت: نه. پرسید آیا در امّت او بهره دارم؟ گفت: بلی. ابلیس گفت: راضی شدم.(13)
پاورقی:
1. كلینی، محمد بن یعقوب،الكافی، تحقیق: غفاری، علی اكبر، تهران، دارالكتب الاسلامیه، 1389ش، ج 1، ص 439. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسةُ الوفاء، الطبعه الثانیة، 1403 ق، ج 15، ص 348.
2. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ الیعقوبی، ترجمه: محمد آیتی، ابراهیم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم، 1382ش، ج1، ص358.
3. ابن شهرآشوب ، مناقب آل ابی طالب، ، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بی تا، جلد 1، صفحه 31. مجلسی، پیشین، ج 15، ص 257.
4. یعقوبی، پیشین، ج 1، ص 359.
5. ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایه، بیروت، مكتبة المعارف، 1410 ق، ج 2، ص 268. مجلسی، پیشین، ج 15، ص 257 . یعقوبی، پیشین، ج 1، ص359.
6. ابن كثیر، پیشین، ج 2، ص 268 - 269. مجلسی، پیشین، ج 15، ص 257 - 258.
7. ابن شهرآشوب ، پیشین، ج 1، ص 30.
8. ابن هشام، عبد الملک، السیره النبویه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ، ج 1، ص 166.
9. سوره اسراء، آیه 81.
10. ابن شهرآشوب ، پیشین، ج 1، ص 31، مجلسی، پیشین، ج 15، ص274.
11. ، ، مجلسی، پیشین، ج 15، ص 274. همو، حیوة القلوب، تحقیق: امامیان ، سید علی، چاپ چهارم، قم: انتشارات سرور، 1382، جلد 3، ص 141.
12. مجلسی، بحار الانوار، ج 15، ص 275 - 274.
13. قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، تحقیق: قم، مؤسسة الامام المهدی، ج 1، ص 69-71. مجلسی ، ج 15، ص 257.