در مطلب قبلی سایت ، تعریف عدل الهی و همچنین موارد نسبت عدل به خداوند متعال را توضیح دادیم ، اکنون قصد داریم دلائلی برای اثبات آن ذکر نماییم: دلایل اثبات عدل الهی برای اثبات عدل خداوند متعال ادلّه متعدّدیست که برخی از آنها ذکر می شود:
1 : هر انسانی هر چند که به دین و آیینی هم مقیّد نباشد، به حسب فطرت خود، حُسن و خوبیِ عدل و زشتی و بدیِ ظلم را درک می کند؛ حتی اگر به ظالم نسبت ظلم بدهند از این نسبت متنفّر و اگر او را عادل بخوانند شاد و مسرور می شود، پس چگونه ممکن است خداوندی که بدی ظلم و خوبی عدل را در فطرت انسان نهاده است، آن گونه که او را به زیور عدل آراسته و از آلودگی به ظلم وارسته کند به عدل فرمان بدهد ولی خود ظالم در ملک و حکمش باشد؟
2 : منشأ ظلم، یا جهل به قُبحِ ظلم، یا عجز از رسیدن به هدف و یا لغو و عبث در کار است و خداوند متعال از جهل و عجز و سفاهت منزّه است، بنابراین علم و قدرت و حکمتِ لایتناهی ایجاب می کند، که خداوند متعال عادل و از هر ظلم و قبحی منزّه باشد.
3 : ظلم نقص است و اگر خداوند ظالم باشد، لازم می آید ترکیب او از کمال و نقصان و وجدان و فقدان و گذشته از این که این ترکیب بدترینِ اقسام ترکیب است، مرکّب از کمال و نقص، محتاج و محدود است و این دو خاصیّت مخلوق است نه خالق (1)
4 : عدل از صفات کمالیه است و چون خداوند واجب الوجود بالذات است واجد تمام صفات کمالیه می باشد و از هر نقصی منزه می باشد(2) نتیجه آن که خداوند عادل است در آفرینش کائنات : (شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إلاَّ هُوَ وَ الْمَلَئِکَهُ وَ أُولُواْ الْعِلْمِ قَآئِماًبِالْقِسْطِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) خداوند (با ایجاد نظم واحد جهان هستی)گواهی می دهد که معبودی جز او نیست ، و فرشتگان و صاحبان دانش گواهی می دهند درحالی که قیام به عدالت دارد و در قوانین و احکام: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَبَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) مارسولان خود را با دلائل روشن فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و همچنین در حساب رسی بندگانش در روز جزا (وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ : خدا میان آنان به عدالت داورى مى کند و مورد ستم قرار نمى گیرند.). (3)
عدل در قرآن و روایات : آیات و روایات فراوانی درباره عدل الهی وجود دارد که هر کدام به دلالت مطابقی یا التزامی دلالت بر عدل خداوند دارند ، در اینجا تعدادی از آیات قرآن و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) را ذکر می کنیم که خود می تواند دلیلی برای اثبات عدل الهی باشد :
روایات : امام على عليه السلام : وَ ايمُ اللّهِ، مَا كانَ قَوْمٌ قَطُّ فِى غَضِّ نِعْمَةٍ مِنْ عَيْشٍ فَزالَ عَنْهُمْ اِلاَّبِذُنُوبٍ اِجتَرَحوها لاَِنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَـلاّمٍ لِلْعَبيدِ؛ به خدا سوگند، هرگز نعمت گروهى كه از زندگىِ خوش بهره مندند، از بين نمى رود، جز به وسيله گناهانى كه مرتكب مى شوند؛ چرا كه خداوند هرگز به بندگان ظلم نمى كند. (4)
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ما عَرَفَ اللّه َ مَن شَبَّهَهُ بِخَلقِهِ ، و لا وَصَفَهُ بِالعَدلِ مَن نَسَبَ إلَيهِ ذُنوبَ عِبادِهِ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداى را نشناخت آن كه او را به آفريدگانش مانند كرد و او را به عدالت وصف نكرد آن كه گناهان بندگانش را به وى نسبت داد. (5)
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَمّا سُئلَ عنِ العَدلِ ـ : العَدلُ ألاّ تَتَّهِمَهُ امام على عليه السلام ـ در پاسخ به اين پرسش كه عدل چيست؟ ـ فرمود : عدل، آن است كه خدا را متهم نكنى.(6)
الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : و قد سُئلَ عَن أساسِ الدِّينِ ـ : التَّوحيدُ و العَدلُ . . . أمّا التَّوحيدُ فأن لا تُجَوِّزَ عَلى رَبِّكَ ما جازَ عَلَيكَ ، و أمّا العَدلُ فأن لا تَنسِبَ إلى خالِقِكَ ما لامَكَ عَلَيهِ . امام صادق عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش از بنياد دين ـ فرمود : بنياد دين توحيد و عدل است، توحيد به اين معناست كه آنچه را درباره خودت روا مى دانى درباره پروردگارت روا نشمارى و معناى عدل اين است كه آنچه را آفريدگارت به سبب آنها تو را نكوهش كرده است، به او نسبت ندهى.(7)
قالَ الصّادقُ عليه السلام لِهِشامِ بنِ الحَكَمِ: أ لا اُعطيكَ جُملَةً في العَدلِ و التَّوحيدِ ؟ قالَ : بَلى جُعِلتُ فِداكَ ، قالَ : مِنَ العَدلِ أن لا تَتَّهِمَهُ ، و مِنَ التَّوحيدِ أن لا تَتَوَهَّمَهُ : امام صادق عليه السلام به هشام بن حكم فرمود : آيا تو را جمله اى در باب عدل و توحيد نياموزم؟ عرض كرد: چرا، قربانت گردم. فرمود: يكى از شرايط اعتقاد به عدل خدا اين است كه او را متّهم نسازى و از توحيد است كه او را در وَهْم نگنجانى.(8)
امام سجاد عليه السلام : اللّهُ ... يَنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمِ بِما هُوَ عادِلٌ بِحُكمِهِ ؛ خداوند به خاطر قضاوت عادلانه اش، از ظالم انتقام مىگيرد.(9)
پیامبر صلى الله عليه و آله : فِى التَّخويفِ مِنَ القيامَةِ وَ الحِسابِ : اُذكُروا وُقوفَكُم بَيْنَ يَدَىِ اللّهِ جَلَّجَلالُهُ ؛ فَاِنَّهُ الْحَـكَمُ الْعَدْلُ ، وَ اسْتَعِدُّوا لِجَوابِهِ اِذا سَأَلَكُمْ ؛ درباره ترس از قيامت و حسابرسى: لحظه ايستادنتان در پيشگاه خداوند ـ جلّ جلاله ـ را به ياد آوريد، چراكه او حاكم عادل است و خودتان را براى پاسخگويى آماده سازيد كه از شما مىپرسد. (10)
امام رضا عليه السلام : إِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى لَمْ يُبِحْ اَكْلاً وَ لاشُرْبا اِلاّ لِما فيهِ الْمَنْفَعَةُوَ الصَّلاحُ وَ لَمْ يُحَرِّمْ اِلاّ ما فيهِ الضَّرَرُ وَ التَّلَفُ وَ الْفَسادُ، فَكُلُّ نافِعٍ مُقَوٍّ لِلْجِسْمِ فيهِقُوَّةٌ لِلْبَدَنِ فَهُوَ حَلالٌ؛ خداوند تبارك و تعالى هيچ خوردنى و نوشيدنى را حلال نكرده است، مگر آن كه درآن منفعت و صلاحى بوده و هيچ خوردنى و نوشيدنى را حرام ننموده، مگر آن كه در آنضرر و مرگ و فسادى بوده است. پس هر چيز مفيد و مقوّى بدن، كه باعث تقويت آنشود، حلال شده است. (11)
آیات : ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیکُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبید؛ این [عقوبت] به خاطر کار و کردار پیشین شما است، [و گرنه] خداوند هرگز نسبت به بندگان [خود] بیدادگر نیست(یعنی به عدالت رفتار می کند)(12)
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ ؛ خدا گواهى مىدهد که جز او هیچ معبودى نیست، فرشتگان و صاحبان علم نیز (بر این حقیقت) گواه هستند که (کارهاى خدا همه) بر عدل و داد استوار است و جز خداى عزیز و حکیم، هیچ معبودى نیست(13)
إِنَّ اللَّهَ لا یَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضاعِفْها وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیما؛ در حقیقت، خدا به مقدار ذرّهاى ستم نمىکند (تمام رفتارهایش بر اساس عدل است) و اگر [آن ذرّه، کارِ] نیکى باشد دو چندانش مىکند، و از نزد خویش پاداشى بزرگ مىبخشد.(14)
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیرا ؛ خدا به شما فرمان مىدهد که سپردهها را به صاحبان آنها ردّ کنید و چون میان مردم داورى مىکنید، به عدالت داورى کنید. در حقیقت، نیکو چیزى است که خدا شما را به آن پند مىدهد. خدا شنواى بیناست.(15)
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، همواره براى خدا قیام کنید و از روى عدل و عدالت گواهى دهید. کینه و دشمنى با گروهى شما را به ترک عدالت وادار نسازد. عدالت کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است و از خدا بترسید که خدا از اعمال شما کاملا آگاه است.(16)
إِنْ حَکَمْتَ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین؛ اگر داورى کردى، میان آنان به عدل داورى کن که خدا دادگران را دوست دارد.(17) ...وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُم...؛ بگو من به هر کتابى که خدا فرستاده ایمان آورده ام و فرمان یافته ام که در میان شما دادگرى کنم.(18)
قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ ؛ بگو، پروردگارم بر عدل و داد امر فرموده است و روى خود را در هر مسجد (هنگام عبادت و نماز) به سوى او کنید و او را بخوانید و دین خود را براى خدا خالص و پاک نمائید (و بدانید) بدانسان که در آغاز شما را آفرید (بار دیگر روز رستاخیز به همان وضع) بر مى گردید(19)
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ ؛ و براى هر امتى پیامبرى هست. هنگامى که پیامبرشان آمد، پس از اتمام حجت میان آنان به عدالت حکم می شود و هیچ گونه ستمى به آنان نخواهد شد. (20)
وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ؛ و اگر هر چه در روى زمین است، متعلق به کسى باشد که بسیار ظلم کرده است و بخواهد همه آن را فدا کند (تا از مجازات رهایى یابد) از او پذیرفته نخواهد شد و چون عذاب را مشاهده کنند، پشیمانى خود را نهان می دارند و میان آنها به عدالت حکم می شود و ستمى به آنان نخواهد شد.(21)
وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ اى مردم، پیمانه و ترازو را از روى عدالت بسنجید و از حق مردم کم و کسر نکنید و در زمین فساد و آشوب بر پا نسازید.(22)
إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون : در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مى دارد. به شما اندرز مى دهد، باشد که پند گیرید.(23)
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ : ما پیامبران خود را با حجتى روشن (براى هدایت مردم) فرستادیم و به آنان کتاب و میزان عدالت نازل کردیم تا مردم بعدل و عدالت قیام کنند.(24)
وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطین : مطابق عدل عمل کنید، همانا خداوند دوست می دارد آنها را که طالب عدالت هستند.(25)
منابع 1 آشنایی با اصول دین/اصول دین/عدل 2 محاضرات فی الهیات ص/ 161 3 آشنایی با اصول دین/اصول دین/عدل 4 نهج البلاغه : از خطبه 178 5 التوحيد : 47/10 6 نهج البلاغة : الحكمة 470 7 التوحید : 96/1 8 أعلام الدين : 318 9 تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام، ص ۳۴۹، ح ۲۳۲ 10 امالى صدوق ، ص ۳۵۴، ح ۴۳۲ 11 مستدرك الوسايل، ج ۱۶، ص ۳۳۳، ح ۲ 12 آل عمران، 182؛ انفال، 51؛ حج، 10. 13 آل عمران، 18 14 نساء، 40 15 نساء، 58 16 مائده، 8 17 مائده42 18 شوری 15 19 اعراف، 29 20 یونس، 47 21 یونس. 54 22 هود. 85 23 نحل 90 24 حدید 25 25 حجرات. 9