مخالفت با باب و بهاء در بین مـلت ایـران، اختصاص بـه گروه «متشرعه» (هواداران تشیع فقاهتی/ مکتب اصولی) نداشت بلکه «اخباریان» و حتی «شیخیان» رانیز شامل میشد. بیجهت نیست که (هرچند بسیاری از بابیان نخستین، از حوزۀ درس رهبران شـیخی مانند «سید کـاظم رشتی و شیخ احمد احسائی» برخاسته بودند) اما بزرگان شیخیه همچون ملّا محمد مامقانی تـبریزی و حـاج محمد کریم خان کرمانی، در صف اول مخالفان باب و بهاء قرار داشتند و محاکمۀ باب در تبریز عمدتاً توسط رهـبران شـیخیه درآن شهر صورت گرفت. به ویژه حاج محمد کریم خان کرمانی و فرزندانش، جنگ سختی را بـر ضـدّ باب و بهاء برپا کردند، چندانکه به نوشتۀ آواره، مبلغ بـهائی: «خصومت بـابهائی، از خصایص هر شیخی کریم خانی است»(1)
البـته مـتقابلاً سران بابیه و بهائیه (ازباب و قرة العین گرفته تا بهاء و دیگران) نیز که قادر به پاسـخگویی بـه ایرادات وی نبودند، از هیچگونه توهین و فـحاشی نـسبت به کـرمانی و اتـباع وی دریـغ نکردند و او را اثیم و زنیم، و حتی دجال آخـر الزمـان شمردند! چنانکه ملا محمد مامقانی (رئیس شیخیۀ تبریز، و ازاشخاص حاضر و فعال در جلسۀ محاکمۀ بـاب تـوسط علمای تبریز) را نیز دجال شمرده وبـه همین مناسبت، «پیشوای یک چـشم مکار»! خواندهاند.(2)
گذشته از الواح بـاب و رسالۀ قرة العین بر ضـدّ حـاج محمد کریم خان کرمانی (که درجلد سوم کتاب ظهور الحق، نوشتۀ اسد اللّه مازندرانی آمده) باید بـه الواح و آثـار متعددحسینعلی بهاء در ردّ کرمانی اشاره کـرد، همچون لوح قـناع (با مـطلع: ان یا ایها المـعروفبالعلم) را صـادر کرده و نیز لوح دیـگر (با مـطلع: هو القهار یا کریم اسمع نداء ربک الابهی)(3)
که در آنها به حاج کریم خان طعن زده و در کتاب اقـدس نـیز او را مستکبری هواپرست خوانده است: «اذکروا الکریم اذ دعوناه الیـ اللّه انـّه استکبر بـما اتـبع هویه...»(4)
حالیه براستی کدام یک از این گروه ها یا فرقه ها راست می گویند و بر حق هستید؟ دلیلشان بر حقانیت چیست؟
پی نوشت:
(1). الکواکب الدریة،86/2.
(2). مطالع الانوار،تلخیص تـاریخ نبیل زرندی،ص 293.
(3). کتاب مبین،بهاء،ص 333.
(4).برای مشاهدۀ عبارات بهاء ر.ک:رحیق مختوم،1175/2.