تعليم تجربه هاى زندگى به فرزند و اهميّت آن: حضرت در ادامه وصیت هایشان به فرزندشان به انگيزه ديگرى از انگيزه هاى نهايى براى اقدام كردنش به ادب اشاره فرموده است، و آن اين است كه با دقّت نظر و نهايت انديشه خود از آنچه اهل تجربه آزموده اند استقبال كند تا براى وصول به هدف هاى علمى از رنج آزمايش و تجربه كارى معاف شود و از دانش تجربى، به آنچه كه اهل تجربه بدان رسيده اند، برسد و بسا كه چيزى براى آنها تاريك بوده است اما براى او روشن گردد.
و فرق گذاشته است بين كسى كه از زلال دانش برخوردار مى شود و دانشش به گونه اى روشن و آشكار در دسترس قرار مى گيرد كه تنها زحمت كسب دانش در اين مورد برايش كافى است، و بين كسى كه تلاش و كوشش نموده و در راه تحصيل علم متحمّل زحمت گشته و با امواج سهمگين ترديدها و تاريكى شبهات روبرو شده است.
تمام اينها مطالبى است كه در پذيرش وصيّت و عمل به محتواى آن يعنى حكمت و ادب، مؤثر است، زيرا ارباب تجربه اگر با همه سختى هايى كه در راه دانش وجود داشته، در تحصيل آن تلاش و كوشش كرده اند، پس براى او شايسته تر است كه بكوشد و بدون زحمت آن را به دست آورد. و همه این وصیت ها به خاطر این است که، قلب نوجوان خالى از هر نوع نقش عقيدتى و غير عقيدتى است و به اين تربيت آماده پذيرش هر نوع نقشى از نيك و بد است كه در آن ترسيم كنند.