مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب افشا گری
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر سایت

سعیدی هستم. از تاریخ 27 آذر 1399 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولیدگر گرافیک توزیع گر سایت توزیع گر شبکه های اجتماعی توزیع گر پیام رسان تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 172 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
افشا گری

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

سال دوم دبیرستان وقتی با کارنامه ۱۹ وارد خونه شدم، فرداش یک تلسکوپ جایزه گرفتم، بهترین هدیه ای که توی عمرم گرفتم همین بود، و برای استفاده صحیح از تلسکوپ ،وعلاقه زیادی که به خلقت انسان ها و زمین داشتم، روزا میرفتم پشت بوم و خونه همسایه ها را دید میزدم! البته با حفظ رعایت محرم و نامحرم!

خب توی این مدتی که داشتم در بشر و چگونگی خلقتش تفحص میکردم، اطلاعات زیادی به دست اورده بودم، که یک روز توی محله یک تریبون آزاد گذاشتن از این مناظره ای های جنجالی با موضوع (افشاگری) منم رفتم شرکت کردم و هرکسی از همسایه ها اومد یک چیزی گفت و یک نظری داد ولی هیچکس چیزی واسه افشاگری نداشت که حرف درست حسابی بزنه، تا اینکه به ذهنم رسید خودم برم و افشاگری کنم، وقتی اینقدر افشاگری کار خوبیه که مسئولین همش میگن افشاگری میکنیم، خب پس چرا من نرم افشاگری!؟

رفتم پشت تریبون و شروع کردم:

_به نام خالق آگاه به غیب!

یهو دیدم همه نگاها اومد سمت من، فهمیدم شروع خوبی بود و ادامه دادم:

_ چرا در مورد افشاگری، همش از دولت و مسئولین توقع داریم؟ افشاگری را باید از خودمان شروع کنیم! از خانواده خودمان! از محله خودمان! من از همین تریبون افشاگری میکنم!

اصغر آقا وانتی؟

شما همیشه برای اینکه واسه همسایه ها بار جا به جا نکنی، میری ماشینت را دستکاری میکنی تا روشن نشه، بعد میگی خرابه! خودم دیدم که میگم!

_کوکب خانم باکلاس محل؟

شما ظهرا یه تیکه چربی روی حیاط میندازی توی آتیش دود محل را برداره، به همه بگی نهار هر ظهر کبابه! خودم دیدم که میگم!

_جمشید خان؟ شما هم همیشه پولات را داخل حیاط پای گلدون چال میکنی ولی به زنت میگی پول نداری! خودم دیدم که میگم!

همینجور داشتم کل محل را به جون هم مینداختم که یهو دیدم از پشت یه چیزی خورد توی سرم!

چند ساعت بعد توی بیمارستان به هوش اومدم و بعد از بیمارستان مستقیم رفتم دادگاه!

خلاصه با گذشت شاکی ها و ابراز پشیمانی، دادگاه حکم داده در یک سال باید ۲۵ تا کتاب با موضوع تفاوت های افشاگری با غیبت و تهمت و ۵ کتاب با موضوع رعایت حفظ حریم خصوصی افراد و ۳ کتاب با موضوع اخلاق در اجتماع مطالعه کنم و امتحان بدم! 

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما