چکیده: اهمیّت اقامه عزای حسینی از منظرهای مختلفی قابل ارزیابی است. بر پایه روایات، از ماندگارى فرهنگ عاشورا و زنده ماندن وقایع کربلا گرفته تا ثوابها و بخشش تمامی گناهان، همگی در راستای اهمیت دهی به این مسأله است. از این رو ائمه (عليهم السلام)، همواره پيروان خود را به اقامه عزاداری سید الشهداء (علیه السلام)، سفارش مؤكّد نمودهاند. در این مقاله با توجه به کلام امام رضا (علیه السلام)، اهمیت این مسأله بیان خواهد شد.
کلیدواژه: امام رضا (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)، اهمیت عزاداری.
مقدمه
عزاداري براي امامان (عليهم السلام) سنتي حسنه است كه خود رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) آن را بر جاي گذاشتند و اهل سنت در متون خود بدان اعتراف دارند.[1] برپا داشتنِ عزا براى سالار شهيدان و يارانش، مرثيه سرايى و گريه بر مصائبى كه بر ايشان گذشته است، به ويژه در دهه اوّل محرّم و خصوصاً در روز عاشورا، مورد تأكيد اهل بيت (عليهم السلام) بوده است.[2] عزادارى براى سيّد الشهدا (عليه السلام)، در حقيقت، اظهار محبّت به خاندان پيامبر خدا (صلّى الله عليه و آله) است كه قرآن، مودّت آنها را واجب كرده است.[3] همچنين يكى از بزرگترين مصاديق بزرگداشت شعائر الهى[4] و نشانه پَروامندىِ دل هاست.[5] در راستای اهمیت دادن به بر پایی عزای حسینی، در متون روایی، گزارشهایی از سوی پيشوايان معصوم (عليهم السلام) وجود دارد که در اينجا به مواردي از اين مسأله از ديدگاه امام رضا (عليه السلام) خواهيم پرداخت.
سیره امام رضا (عليه السلام) در ماندگاری روز عاشورا امام رضا (عليه السلام) با تأسى از سيره نبوى و به پيروي از پدران بزرگوارشان (عليهم السلام)[6]، بر پاسداشت و ماندگارى حماسه حسينى و فرهنگ عاشورا اهتمام تمام داشته اند. آن حضرت در موقعیتهای گوناگون، براى تداوم روز عاشورا در ذهن مردم، مىكوشيدند. مثلاً ايشان، به هنگام هديه دادن لباس به كسى، آن را به تربت قبر امام حسين (عليه السلام) مزيّن نمودند و چون كسى تربتى به ايشان هديه دادند، آن را بوييدند و گريستند.[7] در کامل الزیارات آمده است که محمّد بن عيسى از شخصى نقل میکند كه وى گفت: «بَعَثَ إِلَيَّ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام مِنْ خُرَاسَانَ ثِيَابَ رِزَمٍ وَ كَانَ بَيْنَ ذَلِكَ طِينٌ. فَقُلْتُ لِلرَّسُولِ: مَا هَذَا؟ قَالَ: طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مَا كَانَ يُوَجِّهُ شَيْئاً مِنَ الثِّيَابِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا وَ يَجْعَلُ فِيهِ الطِّينَ وَ كَانَ يَقُولُ: هُوَ أَمَانٌ بِإِذْنِ اللَّه؛ امام رضا (عليه السّلام) از خراسان بقچهاى برايم فرستادند كه در بين آن تربتى بود، به آورنده بقچه گفتم اين تربت چيست؟ گفت: تربت قبر حضرت امام حسين (عليه السّلام) است، حضرت امام رضا (عليه السّلام) وقتی جامه يا غير آن را به جايى مىفرستند حتماً همراه آن تربت سيّد الشهداء (عليه السّلام) را قرار داده و مىفرمايند: اين تربت به اذن خدا امان و موجب حفظ مال مىباشد.»[8] نیز ابن قُولَوَیه به نقل از ابو بَکّار مینویسد: «أَخَذْتُ مِنَ التُّرْبَةِ الَّتِي عِنْدَ رَأْسِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهما السلام فَإِنَّهَا طِينَةٌ حَمْرَاءُ فَدَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا علیه السلام فَعَرَضْتُهَا عَلَيْهِ فَأَخَذَهَا فِي كَفِّهِ ثُمَّ شَمَّهَا ثُمَّ بَكَى حَتَّى جَرَتْ دُمُوعُهُ ثُمَّ قَالَ هَذِهِ تُرْبَةُ جَدِّي؛ مقدارى از خاك كنار سرِ امام حسين بن على (عليهما السلام) را بر گرفتم ـ كه گِل سرخ بود ـ و بر امام رضا (عليه السلام) وارد شدم و آن را به ايشان عرضه كردم. آن را گرفت و بوييد و گريست و اشك هايش روان شد و آن گاه فرمود: اين، تربت جدّم است.»[9] همچنین امام رضا (علیه السلام) به برخی از اصحاب، توصیه به روزه روز نخست ماه محرم مینمودند. رَيّان بن شَبيب گويد: در اوّلين روز محرّم به خدمت امام رضا (عليه السّلام) رسيدم، حضرت فرمودند: آيا روزه هستى؟ عرض كردم: خير، فرمود: «إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا علیه السلام رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ؛ فَقَالَ: (رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ)[10] فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا (وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى)[11]. فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَكَرِيَّا؛ امروز، روزى است كه زكريّا (عليه السّلام) پروردگارش را خواند و گفت: (پروردگارا! فرزندى پاك به من مرحمت فرما، همانا تو دعاى بندگان را ميشنوى) و خداوند دعاى او را مستجاب كرد و به ملائكه دستور داد كه به زكريّا كه در محراب در حال نماز بود بگويند كه خدا به تو يحيى را مژده مىدهد، پس هر كس اين روز را روزه بدارد و سپس دعا كند، خداوند همان طور كه دعاى زكريّا را مستجاب كرد، دعاى او را نيز مستجاب مىكند»[12] اهمیت بر پایی عزای حسینی در روایات امام رضا (علیه السلام) امام رضا (علیه السلام) با سخن و عمل خود، اهمیت برپايي عزاي حسيني را به شیعیان توجه دادند که در ذیل به گزارشاتی پیرامون این مسأله میپردازیم: 1ـ خداوند متعال، نخستین مرثیه سرای مصیبت امام حسين (عليه السلام) بر پايه رواياتى نخستين كسى كه قبل از واقعه كربلا براى سيّد الشهدا (عليه السلام) مرثيه سرايى كرد، خداوند متعال است كه برخي انبياء (عليهم السلام) از جمله ابراهيم خليل (عليه السلام) را از مصائبى كه براى امام حسين (عليه السلام) پيش خواهد آمد، آگاه فرموده است، و آنان، بر اين مصيبت، گريستهاند.[13] فضل بن شادان گويد: از امام رضا (عليه السلام) شنيدم كه مىفرمود: «... خداوند به ابراهيم وحى كرد كه: ... اى ابراهيم! گروهى كه خود را امّت محمّد (صلّى الله عليه و آله) مىپندارند، پسرش حسين (علیه السلام) را پس از او، از سرِ ستم و دشمنى مىكشند، همان گونه كه قوچ را سر مىبرند و با اين كار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد. ابراهيم (عليه السلام)، به خاطر آن، بى تابى كرد و قلبش به درد آمد و شروع به گريستن كرد ...»[14] 2ـ عزاداری سبب احیاء امر ائمه (علیهم السلام) عزاداري مصداقي از مجالسي است كه سبب احياء امر ائمه (عليهم السلام) ميشود. امام رضا (عليه السلام) ميفرمايند: نیز فرمودند: «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا وَ بَكَى لِمَا ارْتُكِبَ مِنَّا كَانَ مَعَنَا فِي دَرَجَتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ ذُكِّرَ بِمُصَابِنَا فَبَكَى وَ أَبْكَى لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ وَ مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيَا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ؛ هر كه ياد مصيبت ما كند و بگريد بدان چه با ما كردند روز قيامت با ما در درجه ما است و هر كه ياد مصيبت ما كند و بگريد و بگرياند ديدهاش گريان نشود روزى كه همه ديدهها گريانست و هر كه بنشيند در مجلسى كه امر ما در آن زنده مىشود دلش نميرد روزى كه دلها بميرد.»[15] لازم به عنایت است که با توجه به فراز آخر این روایت، اینگونه مجالس، انسان را از غافل بودن از خداوند سبحان حفظ میکند. 3ـ اشاره به حرمت شکنیهای دشمنان امام رضا (علیه السلام) در اینباره فرمودند: «إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَدا؛ محرّم ماهى است كه اهل جاهليّت به احترام آن، ظلم و جنگ را حرام كرده بودند ولى اين امّت، احترام آن و احترام پيامبر خود را حفظ نكردند، در اين ماه اولاد او را كشتند و زنانش را اسير كردند و وسائلش را غارت نمودند، خداوند هرگز آنان را به خاطر اين كارشان نیامرزد.»[16] در این روایت، حضرت شکستن حرمت سید الشهداء (علیه السلام) و نیز خانواده ایشان را، همچون شکستن حرمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) معرفی فرمودند که نه تنها باید برای این فاجعه نالید، بلکه باید جان داد. در "نهج البلاغه" آمده است، آنجا که عدهای از لشکریان معاویه، در ایام حکومت أمیرالمؤمنان علی (علیه السلام)، به خانههای مسلمانان و کسانی که در پناه اسلام در آمده بودند (اهل ذمّه)، گردنبد و دستبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پای زنان درآورده بودند، حضرت چنین فرمودند: «فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً؛ اگر مسلمانى بعد از اين از تأسف بميرد، چه جای ملامت است؟! که در نظر من شایسته است از چنين غصهاى بميرد.»[17] به راستی چه تحولّی از وفات پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله) تا شهادت امام حسین (علیه السلام) در طی این مدّت روی داد که با فرزند پیامبر اینگونه رفتار نمودند؟!. چطور شد جامعهى اسلامى به محوريّت پيامبر عظيمالشّأن، بعد از پنجاه سال كارشان به آنجا رسيد كه جمع شدند، فرزند همين پيامبر را با فجيعترين وضعى كشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از اين بيشتر چه مىشود؟![18] 4ـ توجه دادن به عظمت مصیبت روز عاشورا امام رضا (علیه السلام) در راستای ماندگاری عزای حسینی، ضمن بیان چگونگی به شهادت رسیدن سید الشهداء (علیه السلام)، عالم هستی را عزادار فرزند امام علی (علیه السلام) معرفی فرمودند. بیان آن حضرت چنین است: «إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیهما السلام فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شَعِثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ علیه السلام فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْن؛ اگر ميخواهى گريه كنى، بر حسين بن علىّ ابن ابي طالب عليهما السّلام گريه كن، زيرا او را همچون گوسفند ذبح كردند و از بستگانش، هيجده نفر به همراهش شهيد شدند كه در روى زمين نظير نداشتند، آسمانهاى هفتگانه و زمينها بخاطر شهادتش گريستند، و چهار هزار فرشته براى يارى او به زمين آمدند، ولى به آنها اجازه داده نشد، و آنها تا قيام قائم عليه السّلام در نزد قبرش ژوليدهمو و غبارآلود باقى هستند و از ياوران قائم عليه السّلام میباشند و شعارشان "يا لَثارات الحسين" است.» این روایت بیان میکند که آنقدر این مصیبت عظیم بوده که گویی حضرت رضا (علیه السلام)، گریه کردن را منحصر در مصیبت امام حسین (علیه السلام) میداند. در روایتی دیگر از آن حضرت چنین نقل شده است: «إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا بِأَرْضِ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا الْكَرْبَ وَ الْبَلَاءَ إِلَى يَوْمِ الِانْقِضَاءِ؛ روز ]به شهادت رسیدن[ حسین، پلكهاى ما را زخمى كرد و اشكمان را جارى ساخت و عزيز ما را ذليل كرد و در سرزمين كَرْب (اندوه) و بلا (گرفتارى)، و اندوه و گرفتارى برايمان تا روز قيامت به ارمغان آورد.»[19] 5ـ بخشش تمام گناهان گریه بر شهادت امامی که به دنبال زدودن جهل از بشریت بود[20]، آنقدر تأثیر دارد که فرد را از هر چه گناه است پاک میکند، چه اینکه این گریه، فرد را چنان کرامتی میبخشد که دیگر خود را خوار گناه کردن، نمیکند. امام رضا (علیه السلام) تأثیر گریه بر سالار شهیدان را این چنین بیان فرمودند: «إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً؛ اگر به گونهاى بر حسين گريه كنى كه اشكهايت بر گونههايت جارى شود، خداوند هر گناهى كه مرتكب شده باشى- چه كوچك، چه بزرگ، چه كم و چه زياد- خواهد بخشيد.»[21] در روایت دیگری فرمودند: «فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ؛ بايد گريهكنندگان بر كسى مانند حسين (عليه السلام) بگِريند، كه گريه، گناهان بزرگ را مىريزد.»[22] نیز امام رضا (علیه السلام) درباره زیارت جد مظلومشان فرمودند: «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ علیه السلام؛ اگر دوست دارى بدون هیچ گناهی به ملاقات خدا بروى، به زيارت حسين برو (علیه السلام)».[23] 6ـ با رسول الله و اهل بیت (صلوات الله علیهم) در یک مکان بودن اقامه عزای حسینی از جهتی دیگر نیز اهمیت پیدا میکند و آن اینکه امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ صلّى اللَّه عليه و آله، فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ؛ اگر دوست دارى همراه با پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله) در غرفههاى بهشت باشى، قاتلان حسين (علیه السلام) را لعنت كن.»[24] توضیح اینکه یکی از آداب روز عاشورا، لعن بر حرمت شکنان حریم اهل بیت پیامبر (صلوات الله علیهم) است[25] از این رو جایگاه "تبرّی"، به عنوان مسألهای مطرح در اندیشه اسلامی، در این عزاداریها، بیشتر بروز و ظهور دارد و این خود یکی از ثمرات عزادرای امام حسین (علیه السلام) است. لازم به عنایت است که بر اساس زیارت عاشورا، قاتلان آن حضرت، منحصر به کسانی که مستقیماً اقدام به قتل سید الشهداء (علیه السلام) نمودند، نیستند بلکه آن کسانی که بستر این امر را فراهم کرده و آن کسانی که به لشکر کفر پیوستند و لو در قامت سیاهی لشکر، همگان مستحق لعن هستند؛ از این رو در زیارت عاشورا میخوانیم: «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُم»[26] 7ـ عمل به سیره امامان (علیهم السلام) در همراهی با ایشان در ایام اندوه آنان و سوگوارى در دهه اوّل محرّم روايات متعددی شهادت مىدهند كه امامان (علیهم السلام) در ماه محرم محزون بوده و مجلس عزا براى سالار شهيدان و ياران وفادارش برگزار مىكردند. در روایتی امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَة؛ اگر دوست دارى با ما در درجات عالى بهشت همراه باشى، در اندوه ما اندوهگين و در خوشحالى ما، خوشحال باش، و بر تو باد به ولايت ما، زيرا اگر كسى سنگى را دوست داشته باشد، خداوند در روز قيامت او را با آن سنگ محشور خواهد كرد.»[27] امام رضا (علیه السلام) سیره پدر بزرگوارشان در هنگام ورود به ماه محرم را این چنین بیان فرمودهاند: «كَانَ أَبِي علیه السلام إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً وَ كَانَتِ الْكَآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّى تَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ أَيَّامٍ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْعَاشِرِ كَانَ ذَلِكَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ وَ يَقُولُ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي قُتِلَ فِيهِ الْحُسَيْنُ علیه السلام؛ پدرم وقتى ماه محرّم مى رسيد، خندان ديده نمىشد و اندوه، بر او چيره مىشد تا اين ده روز به پايان برسد. وقتى روز دهم مىرسيد، آن روز، روز عزا و اندوه و گريهاش بود و مىفرمود: «اين، همان روزى است كه حسين علیه السلام در آن، كشته شد.»[28] امام كاظم (عليه السلام) از آغاز محرّم، حزن و اندوه خود را آشکار مىنمود و آن را تا روز عاشورا، ادامه میداد و بدين سان، عزادارى دهه اوّل محرّم را پايهگذارى نمود و در حقيقت، ادب عزادارى روز عاشورا را براى شيعيان، رقم زد. امام رضا (عليه السلام) در روزگار خويش كه به لحاظ سياسى و فرهنگى، مكانت ويژهاى يافت و همين، موجب نفوذ بيشتر كلام ايشان شد، به عزادارى امام حسين (عليه السلام) اهمّيت مىدادند، شيعيان را به اهمّيت محرّم و دهه آغازين آن، واقف مىساخت و با تبيين سيره پدر بزرگوارش در باره حادثه كربلا، به ترويج آن، همّت مىگماشت.[29] 8ـ تعطيل كردن كارهاى روزانه و شدّت اندوه و گريه در روز عاشورا قرار دادن روزعاشورا به عنوان روز مصیبت و حزن و به دنبال حوائج خود نرفتن در این روز، از جمله آدابی است که در روایات امام رضا (علیه السلام) نمود دارد و این خود در راستای اهمیت دادن و بر پایی با شکوه عزای حسینی است. آن حضرت فرمودند: «مَنْ تَرَكَ السَّعْيَ فِي حَوَائِجِهِ يَوْمَ عَاشُورَاءَ قُضِيَ لَهُ حَوَائِجُ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ مَنْ كَانَ يَوْمُ عَاشُورَاءَ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُكَائِهِ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ وَ قَرَّتْ بِنَا فِي الْجِنَانِ عَيْنُهُ وَ مَنْ سَمَّى يَوْمَ عَاشُورَاءَ يَوْمَ بَرَكَةٍ وَ ادَّخَرَ فِيهِ لِمَنْزِلِهِ شَيْئاً لَا يُبَارَكُ لَهُ فِيمَا ادَّخَرَهُ وَ حُشِرَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ يَزِيدَ وَ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ زِيَادٍ وَ عُمَرَ بْنِ سَعْدٍ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ أَوْصَلَهُمْ إِلَى أَسْفَلِ دَرْكٍ مِنَ النَّار؛ هر كس در روز عاشورا تلاش در جهت رفع نیازهای خود را ترك كند، خداوند نيازهاى دنیا و آخرت او را بر مىآورد و هر كس روز عاشورا روز سوگ او و روز اندوه و گريستن او باشد، خداوند عز و جل روز رستاخيز را روز شادى و سرور او قرار مىدهد، و چشمش را به ديدار ما در بهشت روشن مىکند و اما اگر کسی روز عاشورا را روز بركت بداند و در آن روز در منزل خود چيزى براى خود اندوخته كند، خداوند متعال در آنچه اندوخته است بركت نخواهد داد و روز رستاخيز همراه يزيد و عُبيد الله بن زياد و عمر بن سعد كه لعنت خدا بر ايشان باد محشور خواهد شد و همراه آنان به پستترين جاى دوزخ مىرسد.»[30] 9ـ ایام حزن آل الله دِعبِل خُزایی از شاعران نامدار شیعه، میگوید: «خدمت مولایم امام رضا (علیه السلام) رسیدم، دیدم آن حضرت همراه اصحابش به سوگ نشسته است. آن بزرگوار با دیدن من فرمود: «يَا دِعْبِلُ أُحِبُّ أَنْ تُنْشِدَنِي شِعْراً فَإِنَّ هَذِهِ الْأَيَّامَ أَيَّامُ حُزْنٍ كَانَتْ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ أَيَّامُ سُرُورٍ كَانَتْ عَلَى أَعْدَائِنَا خُصُوصاً بَنِي أُمَيَّةَ يَا دِعْبِلُ مَنْ بَكَى أَوْ أَبْكَى عَلَى مُصَابِنَا وَ لَوْ وَاحِداً كَانَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه؛ ای دعبل دوست دارم که برایم شعری بسرایی؛ زیرا این روزها، ایام حزن و اندوه ما اهل بیت است و روزهای سرور دشمنان، به خصوص بنی امیه است. ای دعبل، هر کس و لو یک نفر بر مصیبت ما بگرید یا بگریاند اجرش با خداست» دعبل در ادامه میگوید: آن گاه آن حضرت دستور دادند پردهای میان ما و اهل حرم زده شود تا در پس پرده بنشینند و در مصیبت جدّ خود بگریند. در این هنگام به من فرمودند: «يَا دِعْبِلُ ارْثِ الْحُسَيْنَ علیه السلام فَأَنْتَ نَاصِرُنَا وَ مَادِحُنَا مَا دُمْتَ حَيّاً فَلَا تُقَصِّرْ عَنْ نَصْرِنَا مَا اسْتَطَعْت؛ ای دعبل بر حسین مرثیه بخوان، مادامی که تو زندهای یاور و مدح کننده ما هستی، پس هر چه میتوانی از یاری ما کوتاهی نکن.»[31] نتیجه گیری آنچه گذشت، نگاهى گذرا بر سيره امام رضا عليه السلام (شامل: گفتار، رفتار و ترغيب) بود، كه مجموعاً تلاش در جهت اهمّيت دادن به عزادارى و سوگوارى بر امام حسين (عليه السلام) خلاصه میشود. نیز دانسته شد که عزاداری، اجابت امر اهل بیت (علیهم السلام) و تمسّک به سیره آنها است. ائمه (علیهم السلام) اصرار بر برگزاری این مراسم داشته اند و عملاً آن را به ما درس داده اند تا با زنده ماندن این واقعه، حقانیت شیعه باقی بماند.[32] آنچه که در روز عاشورا بر اهل بیت (علیهم السلام) گذشته، مصیبت مذهب و دین است، لذا باید آن را زنده نگاه داشت، زیرا که دین به برکت آن استمرار پیدا کرده است.[33] کتابنامه: 1ـ ابن قولويه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، چ 1، نجف، دار المرتضویه، 1356 ش. 2ـ تبریزی، جعفر، شعائر حسيني، چ 1، قم، دار الصدیقه الشهیده علیها السلام، 1389 ش. 3ـ رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، تحقیق: صالح، صبحی، چ 1، قم، هجرت، 1414 ق. 4ـ صدوق، محمد بن علی، أمالي، چ 5، بیروت، اعلمى، 1400 ق. 5ـ صدوق، محمد بن علی، عيون أخبار الرضا عليه السلام، چ 1، تهران، نشر جهان، 1378، ج 1. 6ـ طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، چ 1، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، 1411 ق. 7ـ فتال نيشابورى، محمد بن حسن، روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، چ 1، قم، رضى، بیتا، ج 1. 8ـ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ترجمه: میر شفیعی خوانساری، سید فضل الله، چ 5، قم، اسوه، 1391 ش. 9ـ محمدی ری شهری، محمد و همکاران، دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ترجمه: مرادی، محمد، چ ششم، قم، دارالحدیث، 1392 ش، ج 9 و 10. 10ـ مرکز تحقیقات علوم اسلامی، مقاله «عزادارى، سنت يا بدعت»، از مجموعه مقالات نرم افزار عاشورا، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). 11ـ نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، تحقیق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، چ 1، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1408 ق، ج 10 [1] . ر.ك: مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 242؛ كنز العمّال، ج 12، ص 123، المستدرك حاكم، ج 3، ص 176، به نقل از شعائر حسيني، ص 65 ـ 71. [2] . ر.ك: دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ج 9 و 10. [3] . (قُل لَا أَسْـئلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى؛ بگو در برابر اين [رسالت] ، مزدى از شما نمى خواهم، جز دوست داشتن خويشاوندان [خود] را). شورا/ 23. [4] . «شعائر»، جمع شعيره، به معناى علامت و نشانه است. قرآن كريم، خود برخى از مصاديق اين نشانهها را بر شمرده است كه: «صفا» و «مروه» از آن جمله است و به طريق اولويت، اولياى خدا، به دليل ارتباط و انتساب بيتشر، مصداقهاى روشنترى براى شعائر الهىاند. از سوى ديگر تعظيم شعائر، طرقى دارد كه شادمانى در ايام سرور اوليا، و حزن و عزادارى در سالروز مصائب آنان، از آن جمله است. مقاله «عزادارى، سنت يا بدعت»، ص 644، از مجموعه مقالات نرم افزار عاشورا. [5] . (وَ مَن يُعَظِّمْ شَعَـائرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ( حج/ ۳۲. [6] . ر.ك: شعائر حسيني، ص 86 ـ 98. [7] . دانشنامه امام حسین (علیه السلام)، ج 10، ص 149. [8] . كامل الزيارات، ص 178، ح 1. [9] . كامل الزيارات، ص 283، ح 11. [10] . آل عمران/ 38. [11] . آل عمران/ 39. [12] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 299، ح 58. [13] . ر.ك: دانشنامه امام حسين (عليه السلام)، ج 9، ص 335. [14] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 209، ح 1. [15] . أمالی الصدوق، ص 73، ح 4. [16] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج 1، ص 299، ح 58. [17] . نهج البلاغه، ص 70، خطبه 27. [18] . بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در خطبهی اول نماز جمعهى تهران، 18/ 02/ 1377. [19]. أمالي الصدوق، ص 129، ح 2. [20] . امام صادق (عليه السلام) اين مطلب را در زيارت اربعين امام حسين (عليه السلام) چنين تبيين مينمايد: «وبَذَلَ مُهَجَتَهُ فيک لِيستَنقِذَ عبادَک من الجهاله وحَيرَه الضّلاله؛ و خون پاکش را در راه تو به خاک ريخت تا بندگانت را از جهالت و حيرت گمراهي نجات دهد.» (مصباح المتجهد، 788) [21]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص 300، ح 58. [22]. أمالي الصدوق، ص 129، ح 2. [23] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص 300، ح 58. [24]. عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص 300، ح 58. [25] . مفاتیح الجنان، ص 651، اعمال روز عاشورا. [26]. كامل الزيارات، ص 176. [27] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص 300، ح 58. [28] . روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج 1، ص 169. [29] . دانشنامه امام حسین (علیه السلام)، ج 10، ص 149. [30] . روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج 1، ص 170. [31] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 386، ح 12236. [32] . ر.ک: شعائر حسینی، ص 86 ـ 98. [33] . شعائر حسینی، ص 170.