زیر تابلویی کنار خیابان ایستاده بود. روی تابلو نوشته بود: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم: هر کس حاجتی را از مومن برآورده کند، مانند کسی است که عمر خود را به عبادت گذرانده باشد.
پرسیدم: مادر جان چرا اینجا ایستاده ای؟
گفت: خیلی وقت است منتظرم کسی دستم را بگیرد و به آن طرف خیابان ببرد.
از خجالت سرم را پایین انداختم. در دلم گفتم: قرن هاست مردی چشم انتظار است دستش را بگیریم و برای رهایی دنیا از چنگال ظلم یاری اش کنیم. براستی مومن تر از امام عصر در هستی زندگی میکند که به یاری اش بشتابیم؟
امان از این همه غفلت!
منبع: امالی طوسی، ص 481