سوم اردیبهشت سالروز شهادت مردی است از سلالهی پاکان. کسی که جان خود را در راه دین و میهن و اعتقاداتش فدا کرد. او در اول فروردین ۱۲۹۲، در تهران و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در کودکی زمانی که تنها ۱۰ ساله بود، پدرش را از دست داد. دوران دبیرستان را در دارالفنون و دبیرستان نظام ارتش سپری کرد. شهید سپهبد، محمدولی قرنی سپس در دانشکدهی افسری ارتش پذیرفته شد و در سال ۱۳۱۱ با درجه ستوان دومی در رستهی توپخانه فارغالتحصیل گشت. به دلیل موفقیتهای شغلی و جدیت در کار خود، ارتقاء درجه یافت. در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فرماندهی نظامی تیپ گیلان را بر عهده داشت. پس از کودتا، با درجه سرتیپی در رأس رکن دوم ستاد ارتش بود و تا ۲۰ بهمن ۱۳۳۶ در این سمت، خدمت میکرد؛ اما به دلیل انتقادهای شدیدش به فساد دربار و نظام شاهنشاهی، درحالیکه به درجهی سرلشکری رسیده بود، از سمتش برکنار و در سال ۱۳۳۹، به مدت ۲ سال و ۸ ماه، زندانی شد.
شرایط زندان، موقعیت خوبی را برای آشنایی با دیدگاههای مختلف سیاسی از مطهری و بازرگان و سحابی گرفته تا روشنفکران غربگرا و اسلام چپزده، اسلام سوسیالیستی، اسلام آمریکایی، غربی، اروپایی و عقاید وهابیها برای او فراهم آورد. آشنایی با آقای عسگراولادی و علمای دین در زندان و دیدگاه آنان در مورد آقای مطهری سبب علاقهمندی و ارادت شهید قرنی به ایشان شد. در اسناد ساواک ذکرشده است که «حدوداً ۴۰ نفر از اطرافیان قرنی با علمای دینی در ارتباط هستند، بهعلاوه اخیراً شنیدهشده که ایشان با اطرافیان آیتالله خمینی هم در ارتباط بوده است.»
ساواک در سال ۱۳۴۲، او را به همراه عدهی دیگری از مخالفان، دستگیر و به مدت ۹ ماه در زندان انفرادی حبس کرد. شهید قرنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی حضرت امام خمینی (ره) بهعنوان نخستین فرد نظامی به عضویت شورای انقلاب درآمد و ضمن بازگشت به ارتش با درجه سرلشکری، بهعنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب انتخاب شد.
شهید قرنی در زمان خدمت کوتاه ۴۳ روزهی خود، در این سمت، خدمات ارزشمندی به انقلاب و ایران ارائه کرد. یکی از مهمترین اقدامات ایشان حفظ ارتش در برابر توطئهی انحلال ارتش بود. او گارد جاویدان و گارد شاهنشاهی را منحل و ارتش را از وجود افراد اخلالگر پاکسازی کرد. همچنین مانع بهرهبرداری نظامی آمریکا از ایران شد و جلو خروج تجهیزات مدرن نظامی از کشور را گرفت.
اقدام شجاعانهی دیگر این شهید بزرگوار، مقابله با اشرار تجزیهطلب کردستان بود. ایشان مأمور ابلاغ پیام امام خمینی (ره) به معاون لشکر ۲۸ سنندج شد تا مانع سقوط پادگان سنندج به دست اشرار شوند. قاطعیت سرلشگر قرنی و مقاومت مدافعان پادگان که تا روز دوم فروردین ۱۳۵۸ ادامه داشت، سبب شکسته شدن حلقهی محاصره پادگان و مانع سقوط آن گردید.
این واقعه باعث شد در اولین روز فرودین ۱۳۵۸ هیئت بلندپایهای متشکل از شورای انقلاب و دولت موقت با حضور شهید بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، ابوالحسن بنیصدر و احمد صدر حاج سید جوادی وزیر کشور دولت موقت به ریاست آیتالله طالقانی، عازم سنندج شود. در روز دوم فروردین اجتماع دههزارنفری از مردم سنندج برگزار شد و دو نفر از سران اشرار سخنان تهدیدآمیزی ابراز کردند. به همین دلیل جنگندههای ارتش برای دفع این غائله به پرواز درآمدند و دیوار صوتی را شکستند. وزیر کشور در تلفنگرامی به تهران خواستار لغو پروازها شد. در قسمتی از این تلفنگرام آمده است: «دستور دهید فوراً تیراندازی قطع شود و دیگر نه روز، نه شب تیراندازی نکنند و شبها شعله افکن نیندازند.»
اما پاسخ قاطع شهید قرنی به این پیام اینگونه بود: «تا موقعی که اینجانب از طرف رهبر انقلاب مسئولیت اداره ارتش رادارم، از انجام نظر جنابعالی و آزاد کردن افرادی که به داخل پادگان بهمنظور قتل و غارت هجوم بردهاند و تا زمانی که متجاوزین گمراه، شهر را به وضع آرام قبل برنگردانند، یعنی تا زمانی که ایستگاه رادیوتلویزیون در دست افراد مجاهد از کرمانشاه و ساختمانهای ستاد لشگر و فرودگاه مجدداً به مسئولین معینشده واگذار نگردد و سرهنگ صفری فرمانده لشگر ۲۸ کردستان خود را به ستاد نیرو در تهران معرفی ننماید، باوجود تمام ارادتی که به شخص حضرت آیتالله طالقانی و جنابعالی دارم، در مقابل خواست تعدادی اجنبی تسلیم نخواهم شد.»
از اقدامات مهم دیگر ایشان، از سر راه برداشتن هفت هزار مستشار خارجی بود که پس از انقلاب هنوز در ایران حضور داشتند و سیاستهای آمریکا و انگلیس را در ایران دنبال میکردند.
ایشان معتقد بودند ارتش ایران ازلحاظ شایستگی رزمی، سازماندهی و آموزش انفرادی و یگانی دارای چنان آمادگی و کارآمدی است که میتواند در مقابل ارتش بلوک شرق نیز یک ماه مقاومت کند. او اعتقاد داشت که پیوستن ارتش به مردم ریشه در اعتقادات و نفوذ مرجعیت دینی در باورهای آنان داشت نه اجبار و ترس.
اقدام دیگر سپهبد قرنی، جمعآوری سلاحهایی بود که در دست مردم قرارداشت و همچنین در اختیار قرار دادن پادگانها برای مقابله با اشرار بود.
با قاطعیت و رشادتهای شهید قرنی و همراهانش، بحران کردستان با موفقیت خاتمه یافت؛ اما کینهی اشرار و گروههای چپ بهویژه، حزب توده به دلیل کشف و انهدام شبکه افسران حزب توده توسط سپهبد قرنی در زمان سرپرستی رکن دوم ارتش، سبب ترور او شد.
گروهک انحرافی فرقان در روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ سپهبد قرنی را در منزل شخصیاش، از ناحیهی زیر جناغ سینه و ران پا مورد اصابت گلوله قراردادند و سپس عدهای از آنان بالباس شخصی به بهانهی کمک به ایشان، او را معطل کرده و نیم ساعت طلایی درمان را تلف کردند. زمانی که شهید قرنی به بیمارستان منتقل شد براثر خونریزی داخلی به ملکوت اعلاء پیوست. او اولین شهید ترور و اولین سپهبد شهید بود.
پیکر این شهید بزرگوار در تهران در مراسم باشکوهی تشییع و سپس در جوار حضرت معصومه (س) در حجرهی ۳۷ صحن امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
طبق گفتهی فرزند ایشان: او در زمان شهادت تنها یکمنزل شخصی داشت با مقدار زیادی قرض، این درحالیکه است که تمام افراد نظامی در رژیم شاه، از امکانات زیادی برخوردار بودند. ایشان حاضر به قبول هیچ امتیاز و امکاناتی از رژیم شاه نشد و در اسناد ساواک ذکرشده است که ایشان، سه میلیون تومان هدیهی شاهنشاه را هم رد کرد.
نهال انقلاب با خون چنین شهیدانی بارور شده است. اکنون وظیفهی ماست که از این درخت حراست و پاسبانی نماییم.