انشاءالله این بحث را طی چند روز آتی پی خواهیم گرفت.
اطاعت در اصطلاح دین به معنای فرمانبرداری بنده از مولا در تمامی اوامر و نواهی است به گونه ای که رفتار انسان، موافق با اراده مولا باشد.
مرحوم آیة الله علی فیض مشکینی در کتاب تحریر المعالم فی اصول الفقه می نویسد:
«بدان که اگر انسان به وجوب و یا حرمت کاری قطع پیدا کند و قطع وی نیز موافق با واقع باشد، در این صورت اگر بر وفق قطع خود عمل نمود، عمل او را طاعت حقیقی می نامند همانند کسی که به وجوب نماز جمعه قطع پیدا کند و آن را اقامه نماید و در واقع نیز واجب بوده باشد.» [1]
شیخ طوسی (رحمه الله) نیز در تفسیر التبیان، در تعریف طاعت می فرماید:
«طاعت عبارت است از عمل بر طبق اراده ای که انسان را به انجام فعل تشویق می کند. و تفاوت آن با اجابت، این است که در اجابت اراده مشوّق وجود ندارد هرچند که عمل بر طبق اراده صورت گرفته باشد.» [2]
اطاعت و فرمانبرداری فقط حق خداوند است و به تبع آن، از کسانی که خداوند اطاعت از آنان را بر ما واجب کرده است. اما در طول تاریخ اسلام، اطاعت از کفار، توسط برخی مسلمانان صورت گرفته است و همیشه مورد نهی و نکوهش خداوند متعال بوده است. در این مقاله، به بررسی نهی از اطاعت کفار در آیات قرآن کریم و روایات، و همچنین علل اطاعت از کفار و بیان پیامدهای اطاعت از کفار، راهکار مقابله با این منکر پرداخته ایم.
اطاعت و فرمانبرداری از خداوند متعالی که خالق انسان و عالم به سعادت و شقاوت او می باشد، می تواند انسان را تا اعلی علیین بالا ببرد و در مقابل اطاعت و فرمانبرداری از غیر خداوند متعال و پیمودن هر راهی غیر از راه خداوند، می تواند انسان را تا اسفل سافلین بکشاند. خواه آن راه، راه کفار باشد، خواه راه شیطان و خواه راه هواهای نفسانی.
خداوند متعال در آیات قرآن کریم، ما را به اطاعت های مشروع دعوت کرده است اطاعت از الله و اطاعت از پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت ایشان (علیهم السلام). و ما را از پیمودن راه های باطل و اطاعت های نامشروع بازداشته است.
ادامه دارد... .
پی نوشت
[1] اعلم انه اذا قطع الانسان بوجوب فعل او حرمته و كان قطعه مصيبا فان عمل على وفق قطعه سمى عمله طاعة حقيقية، كمن قطع بوجوب صلاة الجمعة فاتى بها و كانت واجبة فى الواقع. علی مشکینی، تحریر المعالم فی اصول الفقه، ص145
[2] «الطاعة موافقة الارادة المرغبة في الفعل، و بالترغيب ينفصل من الاجابة، و إن كان موافقة الارادة حاصلة» شیخ طوسی، التبيان فى تفسير القرآن، ج3، ص 14