مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب ایمان و عمل صالح عوامل باز دارنده از گناه (بخش دوم)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن

میری هستم. از تاریخ 18 تیر 1395 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 56 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
ایمان و عمل صالح عوامل باز دارنده از گناه (بخش دوم)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ شنبه, 13 آبان 02

این پرونده را با 303 اثر دیگر آن ببینید

عوامل بازدارنده  از آسیب پذیری اخلاقی

ایمان و عمل صالح عوامل بازدارنده از گناه (بخش دوم)

ایمان:

خداوند سبحان می فرماید:

«الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ...».[1]

منظور از امنوا در آیه هر کسی است که داخل در شریعت پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه وآله شد. و اقرار به خداوند و نبوت او نموده باشد. گاهی به عنوان وصف استعمال می شود و به معنای اذعان نفس و اعتقاد نفس به حق است به صورت تصدیق و این معنا در سه چیز است.

1ـ تحقیق و تصدیق به قلب

2ـ اقرار به لسان

3ـ عمل به اعضاء و جوارح

در بیان مفهوم ایمان امام رضا علیه السلام می فرماید:

« ایمان پیمان با قلب و بیان با زبان و عمل با اعضاء و جوارح می باشد.».[2]

خداوند متعال می فرماید:

«یَعْرِفُونَ نِعْمَةَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَهَا وَأَکْثَرُهُمُ الْکَافِرُونَ».[3]

« آنها نعمت های خداوند را می شناسند سپس آن را انکار می کنند و اکثرشان کافرند.»

و از این ها استفاده می شود که ایمان ، واقعیتی غیر از علم و یقین است که در عین علم و آگاهی ممکن است کسی کافر باشد و این نشان می دهد که در ایمان فقط تصدیق و یقین به قلب کافی نیست و علاوه بر آن یک حالت تواضع و فروتنی و قبول و به اصطلاح تسلیم در برابر حق باید باشد . بنابراین ایمان به معنای تسلیم حق بوده است و گرصدف اعتقاد و یقین به حق بگیریم علاوه بر اشکال بالا در معنای این آیه هم به مشکل بر می خوریم که می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا کُفْرًا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ».[4]

همانا کسانی که ایمان آورده سپس کافر شدند و پس ایمان آورده و باز کافر شدند...

اشکال می شود که نمی شود کسی اعتقاد و اذعان قلبی پیدا کند و بعد از ان کافر شود یعنی اذعان نداشته باشد چرا که یقین و اعتقاد و طمأنینۀ قلبی هیچ گاه تبدیل به شک نمی شود. ( اگر کسی بگوید این آیه 15 سوره حجرات که می گوید: مؤمنان کسانی هستند که به خداوند و رسولش اعتقاد و اطمینان دارند و هیچگاه شک نمی کنند . آیا مراد از ایمان در اینجا به معنای اعتقاد راسخ تنها نیست می گوییم چه اشکال دارد با توجه به معنای که عرض کردیم مرادش آن است که علاوه بر اینکه دست از تسلیم پروردگار برنمی دارند در اعتقادشان هم هیچ سستی راه نمی یابد.)

ولی این صحیح است که بگوییم علی رقم اعتقاد گاهی تسلیم حق می شدند و گاهی از آن دست بر می داشتند پس این صحیح است که بگوییم ایمان چیزی است بعد از یقین و اعتقاد و آن تسلیم حق شدن است و گرنه ( در صورت عدم تسلیم) چنین شخصی یا کافر است یا منافق.

تسلیم هم به سه مرحله تقسیم می شود:1ـ تسلیم من 2ـ تسلیم عقل 3ـ تسلیم قلب

در صورت اول: تسلیم ظاهری است شخص خود را زبون ولا علاج می بیند در مقابل حریف مغلوب و تسلیم می شود و در اطاعت او در می آید ولی فکر و عقلش تسلیم نشده و پیوسته در انتظار فرصت است تا بار دیگر به ستیز بر خیزد و این همان معنای است که می فرماید:

«قَالَتِ الأعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا».[5]

در صورت دوم عقل وفکر طرف در مقابل دلیل و منطق تسلیم می شود هم چنان که فرعونیان در مقابل موسی علیه السلام تسلیم شدند ولی از آن جا که خودخواهی و لجاجت مانع آنها بود قلب و جانشان نمی توانست تسلیم آنها شود.

و لذا می فرماید:

 « وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا».[6]

در صورت سوم: تسلیم شدن قلب و روح و جان است که همان انقیاد و مطیع بودن است.[7]و در چنین صورت است که ایمان با عمل همراه خواهد بود و این چنین ایمانی موجب سعادت و خوشبختی انسان است.

خداوند سبحان می فرماید:

«إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأذْقَانِ سُجَّدًا وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَیَخِرُّونَ لِلأذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا».[8]

 


[1] . مائده/69

[2] . ابن بابويه، محمد بن على‏، معانی الأخبار، ج2، ص186.

[3] . نحل/83

[4] . نساء/137

[5] . حجرات/14

[6] . نمل/14

[7] . ر.ک: قرشى، سيد على اكبر، قاموس قرآن، ج3، ص304-305.

[8] . اسراء/107-109

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما