مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت دوازدهم)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
بجای هیئت به فقرا کمک کنید (قسمت دوازدهم)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

سفارش‌های اسلام در کمک به فقرا

دستم را روی شانه امیر گذاشتم و گفتم:
شاید این سوال پیش بیاد که بگیم شاید یه موقع هم نذری نبود اونوقت چی اونوقت چجوری به فقرا غذا میدن درسته
امیر: درسته
- تو اسلام سفارش‌های زیادی شده که کمک به فقرا لازمه و باید هوای اونا رو داشته باشیم. 

بخاطر همینم ما جشن نیکوکاری داریم و یا همین افرادی که اموال خودشون رو وقف می‌کنن این وقف و کمک به دیگران خودش چقدر ثواب برای افراد و چقدر هم کمک به فقرا و دیگران میشه.

 یا اصلا صدقه دادن که سفارش شده یا اینکه میگن خمس و زکات از اموالتون بدید تمام این موارد برای کمک به قشر ضعیف جامعه است و اگر این چیزا رو کنار بذاریم دیگه وسیله‌ای برای کمک به قشر ضعیف جامعه نیست اینکه اونها فقیر هستند اینجور نیست که ما دیگه وظیفه‌ای در قبال اونا نداریم در واقع طبق سفارش‌های اسلام و ائمه (ع) این اموالی که دست ماست حق اون فقیر هم هست که خدا داده دست ما و ما باید به اون فقیر پَسِش بدیم و اگر این کار رو نکنیم در نهایت اون دنیا باید جوابشون رو بدیم  وگرنه معلوم نیست چقدر گیر بمونیم

امیر با دقت به حرفهایم گوش میکرد.
امیر: تا حالا انقدر دقت و توجه و ریزه کاری از اسلام نمی‌‌دونستم چقدر چارت جالبی هست برای کمک به یک قشر و برای تعادل تو جامعه 

اما چرا برخی افراد اجرا نمی‎کنن شاید اگر همه عامل به این سفارش‌ها بودیم الان یک نفر فقیر هم تو جامعه نبود
-درسته اما چه کنیم که یک عده مثل غلام میان اینجوری اسلام رو خراب می‌کنن و یک عده رو فریب میدن
خب حالا بگو ببینم، داداش گلم امشب هیئت میاد
امیر لپ‌هایش گل انداخت و با حالت شرمندگی گفت: آره حتما میام

-دستی به موهایش کشیدم و گفتم: فدای داداش با غیرتم امشب تو هیئت می‌بینمت  فقط یه چیزی بگم و برم که کلی کار دارم
به اون دو سه تا دوستت هم که فریب غلام رو خوردن تمام اینایی که گفتمو بگو بجز اون قسمت اوس کریم
امیر: چشم داداش حتما.
بلند شد و توپش را در دست گرفت و به طرف زمین بازی دوید.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما