در سابق گفتیم «لا اله الا الله» به معنای این است که فقط خداوند را اطاعت کنید، در زمان حضور پیامبر و عصر نزول وحی، اطاعت از خدا، با اطاعت از رسول و پس از رحلت پیامبر اکرم، با اطاعت از جانشین او و امام معصوم ممکن میشود، امّا در زمان غیبت امام معصوم که ارتباط با ایشان ممکن نیست، اطاعت از خداوند و انجام دستورات دین از طریق کسانی ممکن خواهد بود که به دستورات الهی از طریق روایات معصومین علم داشته باشند و نیز باید عدالت و تقوی داشته باشند تا بر اساس هوای نفس حکم نکنند.
و نیز به دلیل روایاتی که از معصومین در مورد لزوم اطاعت از فقهای عادل امامیه صادر شده است.[1]
و از اینجا فرق بین اطاعت از فقهای امامیه، با اطاعت از سایر فقهای مذاهب اسلامی، روشن میشود، چرا که اطاعت از فقهای شیعه مستند به حکم معصومین و در طول اطاعت ازمعصومین می باشد، لذا اطاعت از آنان مشروعیت دارد برخلاف فقهای سایر مذاهب اسلامی که اذن از معصومین ندارند و اطاعت از آنان مستقل و در عرض اطاعت از معصومین میباشد، لذا دینی که آنان تبلیغ میکنند با دینی که از معصومین به دست ما رسیده متفاوت است.
و به دلیل اینکه دین و بندگی مخصوص همه ی زمانها ست، و عدم پذیرش ولیّ فقیه، منجر به تعطیلی بیش از هزار ساله ی احکام دین و رجوع به طاغوت در زمینه ی قانون گذاری ، اجرای احکام و قضاوت می باشد .
زیرا دین کامل از دو رکن تشکیل شده است: 1-دستورات و قوانین الهی ( قرآن ) ، 2- رهبر دینی معصوم در زمان حضور، و در عصر غیبت ، رهبر دینی عادل.
لذا خداوند پیامبرش را تهدید می کند که عدم تبلیغ ولایت برابر است با عدم تبلیغ دین: " یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه" [2]
«لا اله الا الله» یعنی پذیرش ولایت و حاکمیت خدا :
اطاعت به بیان دیگر به معنای این است که حقّ ولایت و حاکمیت، از آن خدا ، رسول و امام معصوم و ولیّ فقیه (در صورت غیبت امام ) می باشد. زیرا اطاعت فرع بر ولایت و مالکیت است ، با ولایت ست که حق تصرف مولی در زندگی عبد مجاز می باشد.[3] لذا اطاعت و ولایت خدا و جانشین او ، حق و جایز است، ولی اطاعت و ولایت دیگران ،باطل و ممنوع میباشد، زیرا تصرف آنان عدوانی و در ملک غیر می باشد.
و این ولایت مطلق است و شامل ولایت بر قانون گذاری ، امور اجرایی و امور قضایی می گردد. زیرا کسی که اعتراف به توحید "لا اله الّا الله" کرد؛ معنایش این است که «معبود و مطاع من خداوند ست و در عرض امر او ، امری اطاعت نمی شود و این به معنای نفی حکومت شخص بر خودش و غیر خودش می باشد مگر در صورتی که حکومت شخص ، حکومت الله باشد، به اینکه حُکم حاکم، فانی در حُکم خداوند باشد.»[4]
[1] " سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَیْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ ... .قَالَ یَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّه" الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 67
=======================================================
[2] مائده 67
[3] ر.ک. ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص: 40
[4] ر.ک.الولایه (آیت الله حائری شیرازی)ص 39