بعد روحی انسان
هر وجودی در هستی تا زمانی که دارای حقیقت نباشد،در حقیقت وجود او زیر سؤال خواهد بود،این حقیقت نباید دستخوش تغییرات،فراز و فرود و عواملی گردد که هویت ثابت را از صاحب خود بازستاند.قرآن کریم در خصوص حقیقت وجودی انسانی تعابیر گوناگونی را به کار گرفته است که هر یک گویای بعدی از ابعاد حقیقت انسان است؛ ـ حقیقت انسان،همان فطرت تبدل ناپذیر اوست؛
«فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»(روم،آیه 30)؛خداوند در انسان فطرتی قرار داد که دچار تبدل نمی گردد. ـ این حقیقت،برگرفته از غیب هستی و وجود خداوند متعال است؛«وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(حجر،آیه 29).
با استفاده از آیات شریفه،این امر مستفاد است که روح انسان،از جنس ملکوت بوده و احوالات انسان از جهت انسان بودن او،در شعاع وجود این حقیقت تحقق پیدا می کند و دارای احوالات و خصوصیاتی است که در ادامه مباحث به تفصیل،از نگاه آیات بدان ها پرداخته خواهد شد.