دخترم می شنوم بفرما.
خانم، من می خوام پلیس بشم ولی خانوادم قبول نمی کنن.
خب، پلیس شدن فکر جالبیه. حالا قبل این که بخواهیم علت عدم همراهی خانواده را بفهمیم، بگو واسه چی می خوای پلیس بشی؟
آخه، فقط اینجوری می تونم به آرزوم برسم.
چه آرزویی؟
این که شهید بشم!
شهادت آرزوی زیبا و شیرینیه. حالا واسه چی می خوای شهید بشی؟
اِ خانم. خب معلومه اینجوری میشم عزیز دل خدا. میرم تو بغل خود خودش.
دخترم، واقعا می خوای به خاطر این که پیش خدا عزیز بشی، شهید بشی؟
بله، خانم این تنها راهه. هیچ کس مثل شهدا عزیز دل خدا نمی شه.
درست می گی. مقام شهدا خیلی خیلی بالاست. ولی ما وظیفمون خوب زندگی کردنه. خوب زندگی کنیم، خوب مردن روزیمون میشه.
سرش رو پایین انداخته بود و باز بغض کرد. ادامه دادم...
ببین الهه جون ما باید به وظیفمون عمل کنیم. ما خانم ها وظیفه ی اولیمون انسان سازی و حفظ خانواده است. هر کس بهتر بندگی کنه تو راه عاشقی خدا برنده می شه. بندگی به رسیدن به خواسته هامون نیست، حتی اگه خواستمون شهادت باشه!
چشماش گرد شد. سرشو به نشانه تایید تکون داد.
دخترم بندگی برای ما خانم ها یعنی اول به داد خودمون برسیم تا نیمی از جامعه خوب بشن، بعد به داد نیمه ی دیگه جامعه یعنی آقایون برسیم، تا اون ها هم بندگی کنند و این کار رو فقط تو خانواده میشه به نحو احسن انجام داد. دخترم، ما زن ها کارهای مهمی داریم که باید بهشون عمل کنیم. خوب مردن هم ان شاالله روزیمون میشه ...
#زندگی_دخترونه