بهانه های سست و واهی:
بهانه آوردن یکی ازمصادیق بی صداقتی اشخاص است، که متاسفانه در جامعه مسلمان ما، بیشتر در کارهای عمدتا دینی، نمود پیدا می کند.
بهانه آوری در دین و دنیا چنان نکوهیده است که پیامبر مکرم اسلام، محفوظ ماندن از آن را از خدا می خواهد: «امْنُنْ عَلَيْنَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَ الْكَسَلِ و...؛ خدایا نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار و از سستی ، تنبلی و... محفوظمان دار.»[1]
ما انسان ها، بیشتر در کارهای خطیر، بهانه می آوریم تا از مسولیت آن شانه خالی کنیم. یکی از کارهای خطیر، دینداری است. برخی از ما برای طفره رفتن از مسولیت نماز وروزه و خمس و زکات و مانند آن، چه بهانه هایی که نمی آوریم. برخی از بهانه ها چنان سست هستند که با کمترین استدلالی، دروغ بودن آنها آشکار می شود. خیلی از بهانه های ما برای فرار از آموزه های دینی، مانند استدلال یهود زمان پیامبر[2] برای ایمان نیاوردن به ایشان است. «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِياءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ؛ و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به آنچه خداوند نازل فرموده، ايمان بياوريد!» مىگويند: «ما به چيزى ايمان مىآوريم كه بر خود ما نازل شده است.» و به غير آن، كافر مىشوند؛ در حالى كه حق است؛ و آياتى را كه بر آنها نازل شده، تصديق مىكند. بگو: «اگر (راست مىگوييد، و به آياتى كه بر خودتان نازل شده) ايمان داريد، پس چرا پيامبران خدا را پيش از اين، به قتل مىرسانديد؟!»[3]
مثال: برخی از کسانی که دم از کمک به خلق می زنند و به بهانه کمک به خلق، حج رفتن را نیز به حاشیه می برند، غافل از آنند که خداوند، خمس و زکات را برای کمک به خلق نیازمند خود قرار داده است. این بهانه آنها خیلی سست و بی پایه است؛ اما چون تکرار و تبلیغ می شود، بی پایه بودن آن کمتر به نظر می رسد.
پی نوشت
1ـــ بحار الأنوار( ط- بيروت)،مجلسى، ج91، ص125.
2ــ تفسیر نمونه ج1 ص349
3ــ بقره/91