بعضیها میگن: «کار نیک را باید ستود ، مثلاً عُمر و ابوبکر بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) کارهای خوبی هم داشتند مثل فتح کشورها و سادهزیستی و بیرغبتی به دنیا (تازه خوبه بیرغبت بودن) و....»
اما شما بهشون میگید: شما اگه بزرگی غصب خلافت رو در نظر بگیرید و پیآمدهای بسیار رنج آورش رو از زبان تاریخ اسلام بشنوید و قلبتون زنگار نگرفته باشه میپذیرید که حتّی کارهای بهظاهر خوبشون، خوب نیست!
اگه یه نفر با دسیسه و کمک گرفتن از جهل مردم، شما رو از خونه و کاشانهتون بیرون کنه و خودشو صاحب خونه معرّفی نموده و با تلاش شدید به تعمیر و تزیین خونه مشغول بشه، آیا شما و افراد عاقل این کارها رو به عنوان خدمت به خودتان تلقّی میکنید؟! یا این کارها رو غاصبانه می دونید؟!
بعد فرض کنید همهی مردم هم برن طرف او و شما بهشون بگید: این خونهی منه! چرا از من حمایت نمیکنید؟!! اونا هم میگن: ببین چقدر خدمت کرده! باز شما بگو: «من خودم بهتر اینکارها رو انجام میدادم! من ضعف و قوت خونهی خودمو بهتر میشناسم.»
اما امون از مردمِ... ما هم میدونیم کسانی که بهناحق ، خودشون رو در مقام خلافت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله جازَدند، کارهای بهظاهر خوب هم انجام دادند؛ و تا اونجا خودشون رو طرفدار عدل در انجام دستور خدا نشون میدادند که حتی فرزندشون رو نیز که مرتکب گناه شده بود، تنبیه میکردند! ممکنه بر اثر همین کارها، در نظر مردم سطحینگر، خدمتگزار به اسلام شناخته بشن؛ ولی از نظر انسانهای ژرفاندیش، کشورگشایی که همراه جهل و بیتقوایی فاتحین باشه (مثل فتح ایران یا فتح اسپانیا در دورههای بعد)، توأم با اجحاف و تجاوز به حقوق مردم بوده؛ ضربه به افکار عمومی وارد آورده، ملّتها رو نسبت به دین حق بدبین میسازه، اسلام رو هم، مانند سایر مسلکهای دنیایی که هدفشان کشورگشایی است، معرفی میکنه...
آره عزیز من! برو با اینحرفا سر خودتو شیره بمال که ما مثل تو ... نیستیم و فریب ظاهرسازی اونا رو نمیخوریم.
منبع: «در جستجوی علم دین»، ص 165 ـ 182
...