به خاطر جریمه
- جناب سروان به خدا مریض دارم تو بیمارستان.
+ خب منم اینجام که شما به مریضای بیمارستان اضافه نشی و به بیمارت برسی!
- ننویس عزیز، ننویس قربونت برم، بذا من توضیح میدم خدمتت.
+ خلاف کردی، دوربین ثبت کرده، یکی دوتا هم نبوده، سبقت غیر مجاز، سرعت بالا، کمربند. یکیش کافیه که جریمت کنم.
- ببین جناب سروان!
+ من سرگردم!
- باشه ببین جناب سرگرد، من بهم زنگ زدن گفتن مادرت مریضه رو تخت بیمارستانه، اعصاب نداشتم سریع رفتم، حالا شما ببخش دیگه!
+ اینا که میگی دلیل نمیشه که! شما خلاف کردی باید جریمشو بدی، حال مادرت ربطی نداره به این قضیه!
- جناب شما خودت مادر نداری مگه! خدا نگه داره مادرتو این تن بمیره این دفعه رو ننویس من قول میدم آروم برم.
+ باشه برو ولی کمربندتو ببند
- نوکرتم جناب سروان، دمت گرم، ایشالا جبران کنم
(در ماشین مینشیند و تلفنش را جواب میدهد)
- آره، بچه ها رو آماده کن الان میرسم خونه. نبودی نزدیک بود جریمه بشم. ولی قسر در رفتم، حالا صبر کن برسم برات تعریف میکنم.
لینک همین مطلب: «به خاطر جریمه (cloob.com)»