تجلی آیات قرآن در سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا کربلا امام حسین علیه السلام در بیانات خود، آیاتى از قرآن کریم را، به مناسبتهاى مختلف مورد استفاده قرار داده است، که در این یادداشت با اندکى شرح، به بررسى یک ازآنها مى پردازیم امام حسین علیه السلام از ابتدای حرکت از مدینه تا سرزمین کربلا، براى این که مردم را با احکام قرآن آشنا کند و به دوست و دشمن بفهماند، که حرکت و قیام او بر اساس معارف قرآن است، بیزاری از عمل یزیدیان در تاریخ آمده، یزید بن معاویه نامه اى نوشت و آن را از شام به مدینه، براى مردم و قریش و بنى هاشم فرستاد. در آن نامه، اشعارى ضمیمه شده بود، که طى آنها، وى خود را با حضرت حسین بن على علیه السلام، قوم و خویش معرفّى کرده، خود را از گناه و انحراف تبرئه نموده و از مردم مى خواهد همراه حسین علیه السلام نشوند و خود را به هلاکت نیندازند. وقتى این نامه و اشعار به دست مردم مدینه رسید، خود آنها هم نامه اى ضمیمه آن کردند و براى امام حسین علیه السلام فرستادند، وقتى این نامه به دست آن حضرت رسید، در حالى که می خواست از مکه به عراق حرکت کند در جواب نامه یزید، پس از بسم الله الرحمن الرحّیم، نوشت: «وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُون/ واگر تو را تكذیب كردند، پس بگو: عمل من براى من و عمل شما براى شما باشد. (و هر یك از ما و شما، جزاى كار خود را خواهد دید.) شما از آنچه من انجام مىدهم بیزارید ومن نیز از آنچه شما انجام مىدهید، بیزارم. (1). آن گاه، امام حسین علیه السلام به همراه یاران خویش به سوی عراق حرکت کردند. (2) ازپیامهای ایه چنین به دست می اید که رهبر باید خود را براى تكذیب گروهى از مردم آماده كند. «وان كذّبوك» پیامبر در برابر تكذیب كنندگان موضعگیرى قاطعى داشت. «فقل لى عملى و لكم عملكم» ، سود وزیان هركس تنها به خود او بر مىگردد. «لى عملى ولكم عملكم» (كلمهى «لى» و «لكم» مقدّم بر «عملى» و «عملكم» آمده است) اسلام دین استدلال واخلاق است، نه سازش با كفّار. اگر حقّ را پذیرا نشدند، بیزارى خود را از رفتار وعقاید آنان اعلام كنیم. «انتم بریئون، وانا برى» ورضاى به كار دیگران، انسان را شریك در پاداش یا كیفر مىكند. «انتم بریئون، وانا برى» (دلیل آنكه مزد هر كس مخصوص خود اوست، این است كه من و شما هیچ یك به كار دیگرى راضى نیستیم) (4) سیدالشهدا علیه السلام با تمسك به آیه شریفه سوره یونس، (5)اعلان برائت از كفار و مشركین و منافقین و همه دشـمـنـان اسلام مىنماید كه اصولا هیچ راه مصالحه و سازش با آنها وجود ندارد و در واقع این آیه اجـمالى است از آنچه در سوره كافرون آمده كه شش نفر از كفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله پیشنهاد كردند كـه: "یك سال تو خدایان ما را عبادت كن، یك سال هم ما خداى تو را پرستش مىكنیم، در نتیجه اگـر مـسـلـك ما بهتر بود، تو ضرر نكردهاى، و اگر دین تو بهتر بود، ما ضرر نكردهایم و شریك در كیش تو شدیم." (6) اما در این حال سوره كافرون نازل شد و پاسخ محكمى به همه این پیشنهادات داد، زیرا قرآن كریم هـرگـونـه هـمكارى و مساعدت و مودت و دوستى و مطاوعه و سازش با كفار و مشركین و دشمنان اسلام را ممنوع كرده است. خـداونـد مـتعال میفرماید: "یا ایهاالذین امنوا لاتتخذوا عدوی و عدوكم اولیا تلقون الیهم بالمودة و قد كفروا بما جاكم من الحق"(7) اى مؤمنین! دشمنان من و خودتان را، دوست نگیرد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مىكنید در حالی كه به آنچه از حق براى شما آمده كافر شدهاند. پینوشتها: (1) (سوره یونس/ 41) (2)موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام ص ٣٢٧ (3) کتاب نامهها و ملاقاتهاى امام حسین علیه السلام، على نظرى منفرد (4) تفسير نور، ج3، ص: 575 (5)- مقتل خوارزمى، ج1 / ص 218/ تاریخ ابن عساكر، ص 203 ناسخ ، ج2، ص 28. (6)- مجمع البیان 10/552 / تفسیر فخر رازى 32/144. (7)- ممتحنه / 1.