از آنجا که امروزه موتور محرک جریانهای تکفیری، افکار وهابیت است، بجاست که افکار ایشان مورد بازخوانی قرار بگیرد. وهابیت و گروههای تکفیری با عقاید واهی و به دور از فکر اسلامی در پی بدنام کردن نظرات اسلام در باب بزرگان دین هستند. بزرگان هر دینی مایه برکت و دستگیری از پیروان آن آئین خوانده شده و مورد احترام و تقدس قرار میگیرند. دین اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و به پیروان خود دستور به کمکخواهی از پیشوایانی که از دنیا رفتهاند میدهد.
اما وهابیت با بهرهگیری از افکار محمد بن عبدالوهاب به این فراخوان کمکخواهی از پیشینیان، که در ادبیات دینی استغاثه خوانده میشود، دستدرازی کرده و آن را سبب شرک میداند و پس از آن حکم تکفیر را بر مسلمانان جاری میداند. محمد بن عبدالوهاب با استناد به کلام ابنقیم در این باره مینویسد: «ومن أنواعه طلب الحوائج من الموتى، والاستغاثة بهم، والتوجه إليهم. وهذا أصل شرك العالم، فإن الميت قد انقطع عمله، وهو لا يملك لنفسه نفعا ولا ضرا، فضلا لمن استغاث».[1] "از انواع شرک، طلب نیاز از مردگان، استغاثه از ایشان و توجه به آنان است. این اصل شرک در دنیاست، کسی که از دنیا رفته است، عملش از این دنیا قطع شده است و او مالک نفع و ضرر خود نیست چه برسد به اینکه طلب نیاز از وی شود".
تکفیر در کلام بالای محمد بن عبدالوهاب برگرفته از یک قیاس است که در ذیل میآید:
صغری: استغاثه از مردگان شرک است.
کبری: شرک به خداوند مجاز نیست.
نتیجه: پس استغاثه به مردگان، مجاز نیست.
در کبرای قیاس که بحثی نیست و همه مسلمانان، شرک به خداوند را مجاز نمیدانند. اما صغری محل بحث است. محمد بن عبدالوهاب، در کلام خود، صغری را به گونهای بیان میکند که گویا مورد پذیرش تمام علمای اسلام است. در حالی که از سویی چنین نیست که عالمان دین اسلام به صغرای قیاس پایبند باشند و از سویی دیگر چون مساله اجماعی با پایبند نبودن علمای اسلام به صغری اجماعی نشد، هر کس میتواند به اجتهاد خود عمل کند و کسانی که این استغاثه را شرک نمیدانند، میتوانند به بزرگانی که از دنیا رفتهاند، استغاثه کنند.
اما اینکه هر کس میتواند در مسالهای که اجماعی نیست به اجتهاد خود عمل کند نیز مورد تایید محمد بن عبدالوهاب است. وی در این باره میگوید: «اگر مسالهای اجماعی بود، در آن بحثی نیست و اگر مسالهای اجماعی نبود و اجتهادی بود، هر کس میتواند بنا بر مذهب خود عمل کند و انکار نمیشود».[2]
پینوشتها:
[1] نجدی، محمد بن عبدالوهاب، مفید المستفید فی کفر تارک التوحید، محقق: اسماعیل انصاری، ریاض، انتشارات محمد بن سعود، بیتا؛ ص296.
[2] همان، الرسائل الشخصیه، محقق: صالح الفوزان، ریاض، انشارات ملک سعود، بیتا؛ ص41.