چکیده
جنبش اسلامی عراق و چگونگی آن که به عنوان یک جنبش فکری، سیاسی و مذهبی در اوایل قرن بیستم ظهور کرد. این تحقیق به مقدمات و ریشه های فکری پیدا شدن آن می پردازد، و راه و روشی که در چارچوب واقعیت های تاریخی در پیش گرفته شده است و بررسی پدیده هایی که به وسیله آن ها ظاهر گشته است: از قبیل: جنبش جهاد علیه انگلیسی ها در سال های 1918 و 1919، انقلاب 1920 معروف به ثوره العشرین، موضع گیری در برابر قیمومیت، توافق نامه ی بریتانیا و عراق در خصوص تاسیس اداره ملی که وابسته به دولت قیمومیت بود. بررسی و تحقیق در ماهیت نیروها و گروه ها و تشکیلات فرهنگی که بنیه و اساس جنبش اسلامی را از بعد اجتماعی و سیاسی تشکیل دادند، شرح و توضیح درباره نقش اسلام به عنوان یک دین و آیین و فرهنگ و میراث در به حرکت درآوردن توده مردم از جهت موضع گیری سیاسی آنان و چگونگی مبارزه همه جانبه آنان زیر پرچم جنبش اسلامی که به رهبری علمای شیعه شکل گرفت.
کلید واژگان: عراق، جنبش اسلامی، نهضت سیاسی
مقدمه:
اوایل قرن بیستم شاهد شکوفایی جنبش فکری و سیاسی اسلامی بودیم که این جنبش و حرکت توسط علما و مجتهدان شیعه در شهرهای مقدس نجف و کربلا و کاظمین رهبری می شد. در حقیقت می توان گفت که نخستین نشانه های این حرکت در اواخر قرن نوزدهم میلادی به چشم می خورد، زمانی که مبارزه با تهاجم فرهنگی و نفوذ اقتصادی اروپاییان نمایان گردید.
نمای سیاسی این مبارزه در موضع گیری آیت الله حسن شیرازی تجلی یافت که سمت مرجعیت اعلای شیعیان را در آن زمان عهده دارد بود، و در قضیه تنباکو در ایران با فتوای عدم استعمال دخانیات وی صورت گرفت. در این قضیه شاه ایران امتیاز بهره برداری از توتون و تنباکو در ایران را به یکی از شرکت های خارجی واگذار کرده بود.
از اوایل قرن بیستم بویژه پس از انقلاب مشروطیت نشانه های فرهنگی و سیاسی جنبش اسلامی آشکارتر گردید. در سال های 1905 و1906 که این نهضت اثر مستقیم خود را بر مردم عراق داشت به ویژه پس از آن که مجتهدان عالی قدری این نهضت را تایید کردند، که پیشاپیش آنان آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی قرار داشت و فتوای معروف ایشان زبانزد عموم مردم قرار گرفت.
در پایان دهه اول دامنه جنبش و حرکت اسلامی با بروز نقش فعال علما به عنوان ابزاری قاطع در فعالیت و تحریک رجال سیاسی و در فتواهای دینی و سیاسی آن ها گسترده شد و هم چنین بحث و گفتگوی کلی درباره آن ها و بیداری و هوشیاری عمومی در عراق گسترش یافت، تا این که شهر نجف که در آن زمان در این زمینه به اوج مقام و منزلت خود رسیده بوده به عنوان مرکز فعالیت های سیاسی به حساب آمد، و به دنبال آن موجب توسعه فعالیت های فکری و اسلامی شد و در انتشار مجله العلم سید هبۀ الدین شهرستانی یکی از علمای بارز نجف نمایان شد که این مجله از مشهورترین مجلات آن دوره بود.
از شروع اشغال عراق توسط انگلیس در سال 1914 میلادی و با صدور فتواهای شرعی مجتهدان بزرگ مبنی بر جهاد و مقاومت در برابر تهاجم، شمار زیادی از آن ها در جبهه شرکت می کردند و به جنگ روی می آوردند. نقش سیاسی و ممتاز و فعال علما یکی از حقایق مهمی شد که نتایج مهمی در تحولات پیش آمده به بار آورد.
لذا این نقش در رهبری انقلاب موقت نجف در ماه مارس و آوریل 1920 مبارزه با قیمومیت، معاهده بریتانیا و عراق، دولت موقت و انتخابات شورای مؤسسان عراق شکل خاصی گرفت و این نقش ممتاز علما از آوریل 1924 میلادی ادامه یافت. تا اینکه در همان سال قدرت حاکم بر عراق با تبعید و طرد عده کثیری از مجتهدین بزرگ توانست بنیه سیاسی و اجتماعی نیروها و مخالفین را از بین ببرد، رهبری نهضت توسط علمای دین همچنان ادامه داشت تا این تبعید و اخراج بود که قدرت حاکم بازگشت علما را به عراق مشروط برسپردن تعهدات کتبی مبنی بر عدم دخالت در سیاست اعلام کرد. در آوریل بسیاری از علما پس از پذیرش این تعهد ها به عراق مراجعت کردند و خاموشی و عزلت گزیدند.
این چنین شد که مرحله مهمی از تاریخ حرکت اسلامی در عراق به پایان رسید که علمای مسلمان و مجتهدان در طی آن به نقش بسیار مهم رهبری دینی و سیاسی پرداختند. ظهور حرکت اسلامی در عراق در همان دوره تاریخی با حرکت اصلاح طلبانه و تجددگرایی اسلام و جنبش مردم مسلمان و عثمانی هم زمان شد و این هم زمانی یعنی تشکیل پدیده تاریخی واحد که مضمون آن در رویارویی با تهاجم فرهنگی و اقتصادی و نظامی اروپا و اصلاح اوضاع جوامع اسلامی مشخص می شود و لازم است با بازگشت به اصول اسلامی یا تجدید تفکری که به اسلام تکیه داشته باشد و از عنصر قوی در مقابله با فرهنگ غرب و برنامه های استعماری اش برای سیطره بر کشورهای اسلامی برخوردار باشد.
ریشه های فکری و تاریخی
فصل اول: ویژگی های اصلی تاریخ مسلمانان شیعه در عراق
حرکت اسلامی در عراق در طول ربع اول قرن بیستم دارای دو هدف اساسی بود:
مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی اروپا و همچنین مخالفت با اجرای برنامه هایی که جهت سلطه سیاسی و نظامی بر منطقه خصوصا عراق داشتند.
مطرح ساختن مجدد اسلام و افکار سیاسی آن به منظور اصلاح اوضاع جوامع اسلامی در شرایط تاریخی جدید.
باید توجه داشت که اساس اسلام ایدئولوژی این حرکت را تشکیل می داد و این نکته در برنامه ها و طرح های حرکت اسلامی به خوبی شاخص بود، لذا جهت تحقق این طرح به فرهنگ و میراث اسلامی تکیه
شد، در نتیجه فرهنگ و تمدن اسلامی ریشه های فکری و فرهنگی ظهور حرکت اسلامی را تشکیل داد و باعث تقویت و رشد و تحول در آن شد.
وقایع تاریخ نشان می دهد که شیعه در پیشاپیش همه گروه ها و جمعیت ها نقش اصلی را در رهبری و هدایت و جنبش فکری و سیاسی و اسلامی ایفا کرده است. با توجه به این واقعیت مهم، ابتدا باید
ویژگی های فرهنگی و اعتقادی شیعه را شناخت و با نقش علما و تاثیر آنان در این جنبش ها و نهضت ها آشنا شد. همچنین باید مراکز علمی و دینی و فرهنگی شیعیان را بشناسیم سپس به خصوصیات
ویژه ای که خاص تاریخ مسلمانان شیعه عراق است پی برد.
1. شیعه امامیه و عقائد آنان از نظر مذهبی و سیاسی: شیعه امامیه معتقد است که امام علی علیه السلام طبق نص صریح و وصیت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به خلافت و امام مسلمین تعیین شده است. همچنین معتقد به دوازده امام هستند که اول آن ها امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام و آخرین آن ها امام غایب مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف می باشد.
جوهره اصلی تشیع بنا به نظر فقهای شیعه از همان ابتدا بر معنای مشایعت و پیروی از علی علیه السلام و فرزندانش و اقرار به امامت آن ها بنیان نهاده شد؛ بنابراین شیعیانی که اعتقاد به خلافت علی علیه السلام با این ویژگی ها دارند بویژه فرقه جعفری یا ترابی یا القطعیه به عنوان پیشینیان شیعه امامیه معروف هستند.
انتقال امامت به جعفر بن محمد الباقر علیه السلام از سال 83 الی 148 هجری قمری حد فاصل شیعیان بود. از آن زمان شیعه جعفری متمایز از بقیه گروه های شیعه و همچنین دیگر مذاهب اسلامی گذشته امامیه شدند. اما ویژگی اصلی این مقطع از تاریخ شیعه و تمایز آن با دیگرمقاطع این بود که قواعد و عقاید و فقه مذهب جعفری توسط امام صادق علیه السلام تبیین گشت.
در مقاطع تاریخی بعد امامیه رو به گسترش نهاد و عقاید آن استوار و تعمیق گشت اما بیشتر فرقه های شیعی دیگر رو به اضمحلال و نابودی نهادند. در حاضر میان سه فرقه باقیمانده یعنی امامیه و زیدیه و اسماعیلیه، شیعه امامیه به عنوان فرقه اصلی از گسترش و انتشار بیشتری برخوردار است، تا آن جا که فقط شیعه امامیه را شیعه می گویند و زیدیه و اسماعیلیه به همین اسم معروف هستند.
2. امامت: اولین عقیده اصلی و صفت مشخصه ای که امامیه را از سایر فرق مسلمین متمایز می کند مسأله امامت است. شیعه معتقد است که می بایست امام منصوب از جانب خداست و پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله علی بن ابیطالب علیه السلام عهده دار خلافت مسلمین است. از نظر شیعه مهمترین صفات و شرایطی که امام باید داشته باشد و این مسأله در سطح عقائد اصلی و مهم مطرح است علم و عصمت امام است.
3. عصمت: به اعتقاد امامیه، امام معصوم از خطا و گناه و نسیان است و چون پیامبر صلی الله علیه و آله از دوران کودکی تا لحظه وفات از همه رذائل و فواحش و پستی ها چه ظاهری و باطنی به دور می باشد.علامه حلی در این باره کتابی تألیف کرده و در آن دو هزار سند و دلیل مبنی بر وجوب عصمت آورده است. ایشان می فرماید که امام می بایست در آن چه انجام می دهد معصوم و از حیث دین و ورع و علم و سیاست نیز افضل اهل دنیا باشند.
4. علم امامان: به اعتقاد شیعه ائمه معصومین سلام الله علیه اجمعین به علوم الهی و معنای قرآن کریم احاطه دارند. شیخ طوسی می فرماید: چون امام حجت دین و حافظ شریعت است باید عالم به همه احکام دین باشد این علم او از جهت رسول اکرم صلی الله علیه و آله می باشد. تمایز بین شیعه و سنی بر همین عقیده مترتب است. شیعه معتقد است که ائمه معصومین علم خود را از رسول خدا به واسطه دو منبع اساسی یعنی کتاب و سنت دریافت کرده اند.
5. غیبت: غیبت نیز از جمله عقاید اساسی نزد امامیه است و شیعه بر این اعتقاد است که امام محمد بن حسن العسکری ملقب به مهدی امام دوازدهم و از نظر مردم غایب است و شیعیان منتظر ظهورش هستند تا زمین را پر از عدل و داد کند. از جمله حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که این اعتقاد به آن استناد شده و ایشان در این حدیث می فرمایند بعد از من دوازده خلیفه و جانشین می ایند که همگی از قریش هستند.
در بعد سیاسی غیبت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و نتیجه اعتقاد به غیبت یا عدم اعتقاد به آن موجب اختلاف در جنبش تشیع شد و تشیع پس از آن به فرقه های متعددی تقسیم شد. شیعه
امامیه المهدیه به خاطر اقتران و نزدیکی ای که با مهدی منتظر داشتند یک موقعیت ممتاز از جنبش های سیاسی به دست آورد، به گونه ای که دوران حضور و غیاب امام ایشان نقطه عطفی در تاریخ آن
مذهب تشکیل می دهد. مسأله ای که شیعه امامیه با آن روبرو بوده است عبارت است از مسأله ولایت عامه دینی و سیاسی در خلال غیبت امام مهدی عج و مشکلاتی که این مسأله برای امامیه به وجود
آورده است که می توان آن را حالت فراق در رهبری دینی نزد شیعه امامیه نام نهاد. به گونه ای که تیرگی و ابهام همچنان این موضوع را در برگرفته است که به موضع جدل و بحث در مورد ولایت و حکومت و
صفات فقیه و مرجع در زمان غیبت تبدیل گشته و این مطلب را در بحث نقش علما و مراکز علمی و دینی در تاریخ امامیه بررسی خواهیم کرد.
6. تقیه و حاکمان ستمگر: شیخ مفید در کتاب اوایل المقالات تقیه را کتمان حق و پنهان نگه داشتن عقیده از مخالفین و ترک شعارهای مذهبی یا ترک آنچه که برای دنیا و دین ضرر دارد، معنا می کند.
شیعه تقیه را از فروعات به حساب آورده و در محدوده عقائد اصلی شیعه به حساب نمی آید و تقیه از نظر واجب بودن یا نبودن نزد امامیه احکام و فتواهای متفاوتی اعم از مباح بودن یا حرام بودن دارد.
میزان کاربرد آن نیز در امامیه متفاوت است. این مسأله در عهد رسول الله ص بروز کرد و ایشان بدان اقرار داشتند و اهل سنت نیز آن را تایید کردند و از نظر اجماع آن را در قول و عمل جایز دانسته اند. از
میان آنان امام محمد غزالی که سخنی را به او نسبت داده اند این است که حفظ خون مسلمانان واجب است و انگیزه ریختن خون مسلمان هر چه می خواهد باشد برای حفظ جان مسلمان دروغ واجب
است. از اینجا معلوم می شود که تقیه با خصوصیات کلی اسلامی اش عنصر تمایز شیعه از سایر گروه های اسلامی دیگر به حساب نمی آید و خود شیعه هم جزء عقاید اصلی خود نمی آورد. اما شیعه امامیه
بیش از دیگران در داشتن تقیه و انجام دادن آن مشهور است چرا که به کثرت ظلم و ستم و خشونتی که علیه آنان در طول سال های متمادی بوده است برمی گردد.
شیخ طوسی در این باره می فرماید: شیعه امامیه قابل مقایسه با فرق دیگر نیست و هیچ اهل مذهبی آن قدر که شیعه مورد آزمایش قرار گرفته، آزمایش نشده است و آزمایش شیعه در وادی تعقیب و قصد
می باشد. من زمانی را نمی شناسم که شیعه در آن از ترس و لزوم تقیه در امان بوده باشد و هم چنین زمانی را که در آن شیعه از دید حاکم تعصب و اراده وانحراف او دور باشد ندیده ام.
نقش مجتهدان و حوزه های علمیه و مراکز فرهنگی:
اهمیت مجتهدان بعد از غیبت کبری امام زمان عج از سال 328 بیشتر شده است به طوری که موقعیت آن ها به عنوان مراجع تقلید فتوا دهنده و ناظر اموری عبادی و دینی مسلمانان شیعه محکم و استوار
گردید و مجتهدان بزرگ تشیع و مرجعیت شیعه، موضع رهبری دینی و سیاسی و نظارت بر حوزه های علمیه و مراکز فرهنگی و هدایت آن ها را در اختیار گرفتند.
مجتهدان وتقلید: تعریف مجتهد و تقلید و مقلد و مقلد نکته های مهمی را روشن می کند، چرا که در برگیرنده مضامین و قواعدی است که تنظیم کننده روابط داخلی شیع امامیه می باشد. مجتهد که فقیه
آگاه نام گرفته است کسی است که ادله اجتهادیه را بررسی کرده و تمام سعی و تلاش خود را در آن به کار می گیرد تا یک ملکه و قدرتی در او حاصل شودکه بتواند به واسطه آن به استنباط حکم شرعی بپردازد.
تقلید عبارت است از رجوع عوام مردم شیعه در مسائل دینی و مشکلات زمانه خود به مجتهدان و به کسی که نقش مرجعیت اعلا را در میان آن ها دارد. فقها تقلید را این گونه تعریف می کنند که عبارت است از عملی که متکی به فتوای مجتهد باشد و بدون آگاهی از فتوای مجتهد و پای بندی به آن و بدون به کارگیری آن صحت و حرمت آن محقق نمی گردد.
فرد مقلد یا تقلید کننده نیز به کسی می گویند که منابع و سرچشمه اصلی شریعت و ادله آن یا آن احکامی که بر حول آن می چرخد، را نمی شناسد و از تفسیر و شرح و استنباط و عکس العملی که از اصل می رسد و از استخراج فروع آن عاجز است.
در فقه امامیه تمام مجتهدان هم در اهلیت در فتوا مثل هم نیستند و اگر شایستگی کلی برای استنباط تمام احکام را داشته باشد مجتهد مطلق و اگر در بعض احکام باشد مجتهد متجزی می گویند. اما این شرط در کنار شروطی دیگر چون عدالت و عقل و بلوغ و ... قرار دارد.
ولایت مطلقه فقیه: اهمیت ولایت عامه فقیه عادل هرچند که فقهاء پیرامون کیفیت آن و حدود و اختیارات آن اختلاف نظر دارند از آن جهت است که مرجع تقلید به عنوان نائب امام زمان عج رهبر معنوی و سیاسی مسلمانان خصوصا شیعه می باشد.
سید محمد بحرالعلوم از علمای قرن14 درباره اهمیت ولایت و توجه فقها به تحقیق و بررسی پیرامون آن می فرماید: بحث و بررسی ولایت فقیه در زمان غیبت مهم ترین بحثهای این موضوع است تا آن جا که بسیاری از احکام بر پایه آن استوار گردیده است.
این مسأله در زمان حضور ائمه مطرح نبود زیرا ولایت عامه امامت واضح بود، اما پس از غیبت کبری و عدم امکان مراجعه شخصی در امور دینی و دنیایی به امام عصر عج شیعه با قضیه جانشینی آن حضرت
در ولایت عامه مواجه شد. علاوه بر این شیعه می بایست تکلیف خود را در برخورد با مسایل جدید از جمله نحوه رفتار با سلطان مشروع را بداند، از این رو نیاز به وضع شرایط جدید و قواعدی احساس شدکه هم ویژگی ها و شرایط نایب امام غایب را معین سازد و بتوان با آن مسائل جدید را حل و فصل نمود.
بعد ها دو حادثه مهم که یکی فکری و دیگری سیاسی بود، اتفاق افتاد که تحول بزرگی در مسأله ولایت فقیه ایجاد کرد. محمد بن جمال الدین مکی الجزینی العاملی(734-786ه) کتابی به نام اللمعه
الدمشقیه را تالیف و برای علی بن مؤید حاکم خراسان فرستاد و برای اولین بار عبارت نایب الامام را به کار برد.
اتفاق دوم تأسیسی دولت صفویه در ایران بود که در اوایل قرن دهم هجری بود و مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی دولت اعلام نمودند. شاه طهماسب علی بن عبدالعالی الکرکی را از نجف دعوت و او را به عنوان نایب الامام منصوب کرد. علاوه بر این صفویه با دعوت از علما به تکوین و تأسیس مراکز دینی و شیعی همت گماشتند، که بعد ها این مؤسسات به صورت سازمانی و رسمی درآمد.
شهرهای مقدس و مراکز علمی و فرهنگی:
در طی عصرهای مختلف برای ائمه شیعه بارگاه هایی در شهرهای مقدسی چون کاظمین، سامرا، نجف اشرف و کربلا بنا شد، و تعدای از علمای شیعه در آن جا رحل اقامت افکندند و در نتیجه این شهرها به صورت مراکز دینی و فرهنگی برای تدریس علوم دینی همچون عقاید و فقه شیعه درآمدند. این شهرها علاوه بر اینکه مراکز علمی و فرهنگی بودند در بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز نقش های مهمی را ایفا می کردند.
برخی از ویژگی های تاریخ تشیع در عراق:
از میان ویژگی ها و الگوهای کلی و مشترکی که جامعه عراق به واسطه آن شناخته شده است، تشکل و گروه های دینی و مذهبی و قومی است که می توان تاریخ ویژه ای را برای آن در نظر گرفت. فعالیت
عشایر، اطاعت از علما و جلوگیری از درگیری میان آن ها به میزان موفقیت و عدم موفقیت علما در جلب توجه رؤسای عشایر تحت تاثیر قرار دادن آن ها و در نتیجه هدایت و فعالیت هایشان به سوی اهدافی
ورای مصالح قبیلگی بستگی داشت. موفقیت علما در برانگیختن عشایر در پاسخ مثبت به احکام جهاد در سال های 1914 و 1920 صادر شد نمونه بارز این امر است. از دیگر ویژگی های مهم تاریخ شیعه در عراق خصوصیاتی است که تحت تاثیر تحولات سیاسی شکل گرفت، تحولاتی که عراق از اوایل نهضت تشیع شاهد آن بوده است. کوفه از همان آغاز تاسیس با توجه به اینکه مرکز خلافت امام علی علیه السلام هم بوده ویژگی هایی داشت که حرکت تشیع و تحولات عراق را تحت تاثیر قرار می داد و پایگاه شیعه و مرکز درگیری های بزرگ سیاسی به شمار می رفت.
در آغاز قرن دهم هجری مصادف با قرن شانزدهم میلادی دو حادثه تاریخی و مهم اتفاق افتاد: اول قیام دولت صفویه در ایران و در پیش گرفتن مذهب امامیه به عنوان مذهب رسمی و دوم آغاز سیطره دولت عثمانی بر عراق که به سهم خود مذهب سنی حنفی را به عنوان مذهب رسمی دولت در پیش گرفته بودند. این دوحادثه و نتیجه ای که از آن ناشی شد با شروع کشمکش که بین دولت ایران و عثمانی همراه بود. این نزاع یکی از مهم ترین ویژگی هایی به حساب می آمد که تاریخ عراق در عهد عثمانی با آن متمایز می شد. اما رابطه شیعیان عراق با عثمانی ها عموما رابطه منفی و تیره بود و می توان در سیاست دولت عثمانی در خصوص شیعیان عراق دو رفتار را مدنظر داشت: اول آنکه عثمانی در ثبات موضع دولت و عدم برسمیت یافتن مذهب جعفری پافشاری می کرد تا جاییکه عدم اعتبار شیعه در عراق و امثال آن نظیر طایفه های دیگر اسلامی مثل النصیریه و الدروزه نمایان بود. دیگر آن که در دولت عثمانی اهل ذمه حمایت می شدند و از امتیازهای فراوانی برخوردار بودند به طوری که هر یک از فرق مسلمان در خلال آن المله که خواهان حق شهروندان خود در دولت عثمانی بود. این موضع منفی که عثمانی ها در قبال شیعه در پیش گرفتند و در طول حاکمیت خود بر عراق ادامه دادند حد و مرزهایی را ترسیم نمودکه ممکن است روابط شیعه و عثمانی به آن برگردد.
برای شرح و تفسیر دیدگاه شیعی که روابط بین شیعه و عثمانی را تحکیم بخشید بهتر است به دو نظریه مفید اشاره می کنیم:
1. نظر شیخ محمد جواد مغنیه که به نظر ایشان ظلم و ستم هایی که از جانب حکام سنی بر شیعیان عراق می شد فقط انگیزه های سیاسی داشت نه دینی. اگر چه این عقیده یکی از انگیزه های اصلی نزاع حکومت عثمانی و شیعیان را بیان می کند در عین حال علت اصلی عدم وقوع درگیری شدید مذهبی میان این دو را بازگو می کند.
2. نظر شیخ محمد حسین مظفر که به اعتقاد ایشان عثمانی ها با مذهب اهل بیت به طور صریح مخالفت نمی کردند، مخالفت آن ها با شیعیان و تبلیغ علیه آن ها به تشویق و ترغیب دشمنان شیعه در عراق و دیگر جاها صورت می گرفت.
این وضع شیعیان عراق به عنوان یک جامعه فرهنگی متمایز تحت سیطره دولت عثمانی و سیاستهای متغیر آن ها در برخورد باشیعه یکی از ویژگی های خاص آنان در تاریخ است. این صفات بر ویژگی های دیگری افزوده شد تا همراه با عقائد شیعیان و نقش تاثیر گذاری که علما و مراکز دینی و فرهنگی آنان در تکوین فرهنگ آنان داشتند ریشه های فکری رشد و تکامل حرکت اسلامی عراق را در ربع اول قرن بیستم به و جود آورد.
فصل دوم: آغاز نهضت فرهنگی اسلامی عراق در اواخر قرن نوزدهم میلادی
شهرهای مهم عراق همچون بغداد و نجف و سامرا از دو دهه آخر قرن نوزدهم شاهد آغاز نهضت های فرهنگی و فکری اسلامی مانند دیگر شهرهای شرقی بوده اند. اما نهضت عراقی در شکل و محتوا به عنوان یک جریان اساسی در مقابله با جریان فکری غزب با دیگر نهضت ها تفاوت داشت. در این دوره عراق به جز اظهار نظرها و تعبیرات کم اثری که در تمجید از فرهنگ وتمدن غربی انجام می داد و خواستار پیروی و توجه به آن بود حضور مهم و موثر جریان فرهنگی و فکری غرب گرا را شاهد نبود. از میان افراد و گروه هایی که فرهنگ و تمدن غرب را تبلیغ می کردند می توان به جمعیت پیشتازان ترقی اشاره نمود که در سال 1874 به وسیله مسیحیان عراقی تأسیس شد و نیز به تبلیغاتی که از جانب حرکتی که دعوت به اتحاد وترقی می کرد و حرکتی که خواستار استقلال اعراب بود اشاره کرد.
در نتیجه ما در صحنه عراق تشکل خبرگان فرهنگی را که در مأموریت خود را تبلیغ فرهنگ غربی بداند و موقعیت مهمی نیز در اجتماع داشته باشند مشاهده نمی کنیم.
به نظر برخی از نویسندگان علل و عوامل زیر در ایجاد چنین موقعیتی مؤثر بوده اند:عدم ارتباط عراق با غرب به خاطر موقعیت جغرافیایی، فقدان وسائل ارتباطی و ضعف نفوذ فرهنگی اروپایی، که این ضعف در فعالیت محدود فرستادگان هیأت های تبلیغاتی مسیحی و تعداد اندک مدارس آن ها و نبود مدارس به سبک و شیوه های اروپایی نوین نمایان بود.
به نظر دست اندرکاران مدارس به سبک غربی این علل و عوامل و عناصر منفی بودند که مانع تکوین فرهنگ غربی و تشکیل خبرگان شایسته این کار شدند، اما در مقابل همان علل عناصر مهمی بودند که غیر مستقیم در بقای فرهنگ محلی اصیل اسلامی در برابر هجوم فرهنگ غربی و سمبل ها و افکار سیاسی آن سهیم بودند.
محمد مهدی البصیر مورخ و ادیب عراقی جو فرهنگی حاکم بر عراق را در اواخر قرن نوزدهم میلادی نهضت علمی و ادبی مهمی توصیف می کند که نمونه آن را عراق در قرن چهارم هجری شاهد بوده است. همچنین وی می گوید: ظهور تعدادی از علمای بزرگ سنی و شیعه از جمله فقها و مفسرین که هنوز هم اغلب کتاب های آن ها در کلاس های درسی سطح بالا تدریس می شود از ویژگی های این نهضت است.
اقدامات و تلاش های فکری ومواضع سیاسی تعدادی از مراجع و مجتهدین بزرگ بیانگر این جریان است. علما و مراجع انتقاد و مخالفت با فرهنگ و تمدن غربی و نیز مخالفت با رخنه و نفوذ اقتصاد اروپایی و آثار خطرناک آن بر جوامع اسلامی را وجهه همت خود ساختند و این امر از طریق دعوت به نهضت جدید اسلامی و حمایت از جامعه اسلامی صورت می گرفت.
فرهنگ و اعتقاد شیعه که باعث استقلال مؤسسات دینی شیعه گردید، نقش نجف به عنوان پایگاه و مرکز رهبری دینی و فرهنگی شیعه در جهان به علاوه نقش مرجع تقلید اعلم و شخصیت ذاتی او از عوامل اصلی و مهمی بوده اند که در بروز جریان فکری و فرهنگی و سیاسی و اسلامی در اواخر قرن نوزدهم سهم بسزایی داشتند.
در کنار این تحولات فرهنگی و فکری در اثنای تألیفات و مواضع نقد گونه شماری از مجتهدان در قبال فرهنگ و تمدن غرب و نفوذ آن ها در جوامع اسلامی آیت الله سید حسن شیرازی به عنوان یکی از مجتهدان بزرگ و رهبران دینی و سیاسی ایفای نقش کرد، به گونه ای که در زمانی که وی منصب مرجعیت اعلای شیعه را در جهان به دست گرفت این نقش و اثر آن محکم و استوار شد. ایشان قبل از برعهده گرفتن مرجعیت و در خلال آن سه موضع اصلی را در پیش گرفت که دارای نشانه های دینی و سیاسی بزرگ و با اهمیتی بودند، که مهم ترین آن ها موضع گیری در قبال قضیه تنباکو در ایران بود.
موضع گیری اول زمانی که شاه ایران به عتبات عالیات رفت اعتراضات سید حسن شیرازی در عدم استقبال ناصر الدین شاه هنگام ورودش به نجف یا زیارت نکردن او در محل اقامتش و رد کردن هدیه های وی نمودار گشت.
موضع گیری دوم اقدام ایشان در رفع فتنه بود. فتنه فرقه گرایی توسط انگلیسی ها که نزدیک بود به جنگ بین اهالی سامرا و مناطق مجاور آن منجر شود.
موضع گیری سوم اقدام دیگر ایشان که از مهمترین موضع گیری های وی می باشد در قبال قضیه تنباکو بود بطوری که فتوایی مبنی بر تحریم توتون و تنباکو صادر کرد و موجب وادار نمودن دولت ایران به لغو امتیاز انحصار توتون و تنباکو بین ایران و شرکت انگلیسی شد. بدین ترتیب فتوایی که ایشان صادر نمودند و خود مستقیما در جریان تنباکو و قیام ناشی از آن شرکت داشت یکی ازمهم ترین موضع گیری ها و فعالیت های فکری و سیاسی علمای مسلمان شیعه در عراق در اواخر قرن نوزدهم به حساب می آید که یک پدیده اصلی از پدیده های جریان فرهنگ فکری و سیاسی اسلامی را به وجود آورد که زمینه را برای جنبش اسلامی در عراق در اوایل قرن بیستم آماده می کرد، اما نقشی که سید جمال الدین اسدآبادی در عراق در سال های 1891 و 1892 میلادی ایفا کرد اثر مهمی بر حیات فکری و اسلامی و سیاسی در شهرهای مقدس شیعه نشین و توسعه دامنه فعالیتش در جامعه اسلامی داشت.
فصل سوم:برخی از پدیده ها و جریان های فکری و سیاسی حرکت اسلامی در عراق 1900 الی 1914
با شروع قرن بیستم یک حرکت اسلامی در عراق پدیدار گشت که اساس و منشأ آن در شهرهای مقدس شیعه نشین به خصوص در شهرهای مقدس و نجف و کربلا بود. هم چنین قیام مشروطه خواهان در ایران در سال های 1905 الی1906 و 1908 و 1909 انقلاب ترکیه جوان و اعلان شکل گرفتن احزاب و ارگان های سیاسی در تعدادی از شهرهای مهم عراق که باشعار اصلاح طلبی و استقلال محلی یا قومی همراه بود در این دوره شکل گرفت.
عراق تا قبل از سال 1908 شاهد هیچ گونه تشکل سیاسی به معنای امروزی نبود اما بعد از این تاریخ احزاب و تشکل های سیاس و ادبی در تعدادی از شهرهای اصلی تاسیس شدند که در اکثر آنها شاخه هایی از تشکل ها و سازمان های عربی بود که در آستانه دمشق و بیروت وقاهره و پاریس تأسیس شدند، به طوری که شماری از عراقی ها در تأسیس آن شرکت داشتند یا وابسته به آن ها بودند ودر خلال آن دوره 12 تشکل و باشگاه ادبی و سیاسی و دینی تأسیس شد. در برخی از شهرهای عراق نیز شعبه هایی از حزب اتحاد وترقی، آزادی و ائتلاف، آزادی معتدل و ...تأسیس شدند. علاوه بر این عده ای از عراقی ها در احزاب و جمعیت های مخفی و آشکار عربی چون جمعیت برادران عرب ـ عثمانی، مجتمع پارلمانی، انجمن ادبی، جمعیت قحطانیه، جمعیت علم سبز، جمعیت دسته سیاه و جمعیت العهد که در آستانه تأسیس شده بودند شرکت نمودند، ولی در سازمان جمعیت انجمن میهن که در اوایل سال 1912 در بغداد تأسیس شد و جمعیت اصلاح طلب بصره که در سال 1912 توسط طالب نقیب تأسیس شد بر خلاف دیگر احزاب علنی، شعبه ای از احزاب عثمانی نبودند. باید گفت این جریان فکری و سیاسی که توسط گروه های اجتماعی دنبال می شد همواره بی ثبات و کم اثر به پیش می رفت. با اشغال عراق توسط انگلستان در سال 1914 فعالیت آن ها به شدت کاهش یافت تا اینکه انجمن علمی از هم پاشیده شد. طالب نقیب که به انگلیسی ها پیوست و برخی از اعضای العهد به فکر قیام علیه دولت عثمانی و همکاری با دولت انگلیس از قسمت جنوب عراق افتادند، اما با انگلستان بر سر یک قرار داد به توافق نرسیدند.
با قیام انقلاب ترکیه جوان اکثر علما و اعیان و سرشناسان بخصوص در بغداد شروع به مخالفت و مقابله با طرفداران حزب الاتحاد کردند و این مخالفت و اشکال مختلف آن و دگرگونی های آن تا سال 1914 آن چه را می توان جهت گیری فکری وسیاسی به حساب آورد در برداشت و نشانه های آن در پدیده ها و جریان هایی تجلی یافت که مواضع و فعالیت های علماء و اعیان و مالکین اجرایی در بغداد و موصل و بصره آن را تشکیل دادند. در شهر بصره علماء مخالفت خود را با حکومت حزب الاتحاد اظهار داشتند و با آن ها کشمکش هایی داشتند، اما این مخالفت ضعیف بود به طوری که تشکلی را به وجود نیاورد یا اعمال مخالفت مخالفت آمیز با آن ها به طور مستقل اجرا نشد، و به نظر می رسد که عامل اصلی آن سیطره اصلاح طلبی بر شهر بود که مخالفان تشکل الاتحاد آن را رهبری می کردند.
در اینجا این سؤال برای ما مطرح می شود که چرا علمای دین و اعیان مسلمین در بغداد و موصل در مقابل قیام ترکهای جوان و حکومت متحدین موضع مخالف اتخاذ کردند؟
معمولا برای پاسخ به این سؤال به دو علت اشاره می کنند: اول اینکه علمای دین و بزرگان و اعیان به خاطر از دست دادن مناصب عالی و موقعیت ها و مصونیت های مالی با اوضاع بسیار وخیمی روبرو شدند. بارزترین نمونه کاهش نفوذ آن ها خلع عبدالرحمن نقیب از ریاست شهرداری بغداد بود و مخالفت حکومت با جانشین او و نیز مجبور ساختن نجم الدین قاضی بغداد به استعفا از مقام خویش بود.
دوم اینکه سیاست لائیک اتخاذ شده از سوی متحدین، خشم و غضب رجال دینی را برانگیخت. استاد حسان حلاق معتقد است که یکی از علل تأسیس جمعیت های عثمانی معارض اقدام متحدین در ضربه زدن به کیان دین بود. علاوه بر این آن ها با رجال دین بدرفتاری کرده و آن ها را به زندان می انداختند.
سؤال دیگری که این جا مطرح می شود این است: حرکت اسلامی در شهر های مقدس شیعه چگونه به وجود آمد و جریان فکری سیاسی مستمر حاکم بر این شهر ها چگونه از اوایل قرن بیستم با اشغال عراق توسط انگلستان در سال 1914 شکل گرفت؟
چندین پدیده سیاسی باعث رشد و تحول در حرکت اسلامی شد، نجف با وجود جایگاه و نقش مهم دیگر شهرهای مقدس شیعه مرکز رهبری و سیاسی حرکت اسلامی و حوادث ناشی از آن بود. انقلاب اول مشروطیت در ایران اولین مظهر سیاسی برای رشد حرکت اسلامی در عراق بود. این حادثه و نتایج آن علاوه بر تاثیر بر منا طق شیعه نشین تاثیر بسزایی بر علمای نجف جهت قیام و رهبری مردم بخشید.
در این دوره مجتهدین بزرگی پیدا شدند که پرچم مخالفت با استبداد و دعوت به اصول اساسی را برافراشتند. در مقدمه این بزرگان، ملاکاظم خراسانی ملقب به آخوند و شیخ عبدالله مازندرانی بودند. در تهران دو نفر از علمای بزرگ رهبری قیام مشروطیت را عهده دار شدند، یکی سیدعبدالله بهبهانی و دیگری سیدمحمدطباطبایی. آن ها نامه هایی به علمای نجف همچون ملاکاظم خراسانی و شیخ مازندرانی و سیدکاظم یزدی نوشتند و از آن ها تقاضا کردند که با ارسال تلگراف هایی به شاه ایران برای موافقت با تأسیس مجلس شورای ملی از آن ها حمایت کند. با شدیدتر شدن لحن علمای نجف خطاب به شاه که از قبول مشروطیت سرباز می زد نقش علماء نیز به سرعت تقویت گردید و سرانجام شاه مجبور به موافقت با مشروطیت گردید.
یکی از نتایج مستقیم حوادث ایران بر عراق قیام اهالی کربلا به خصوص که این قیام از سوی افراد ایرانی الاصل صورت گرفت و آن ها جنبش مشروطه را با اعتصاب و تظاهرات به شکل گسترده ای تایید کردند. نیروهای محلی دولت عثمانی همه را قلع و قمع و کشتارهای خونینی را به راه انداختند که واقعه عرصه کربلا نامیده شد و در آن شماری از ایرانیان در آن شهر برای فرار از پیگرد دولت عثمانی به کنسولگری بریتانیا پناه آوردند. علماء با صدور فتواهایی در محکومیت این قضیه خواستار لغو این گونه خشونت ها شدند و این فتواها تاثیر بسیاری در کاهش این خشونت ها داشت.
دیگر پدیده سیاسی جنبش اسلامی در عراق در مقاومت و تلاش های دولت های استعماری جهت تجاوز به کشورهای اسلامی یا اشغال آن ها نمودار گشت و در این هنگام بود که روسیه برای تجاوز به ایران با گذر از مرزهایش در سال 1911 میلادی مقابله خود رانشان داد. ملاکاظم خراسانی تلگرافی اعتراض آمیز و تندی را به حکومت روسیه فرستاد و او را به عقب نشینی توصیه نمود. با ادامه تجاوز، خراسانی فتوای جهاد علیه روسیه را صادر نمود و مبارزان را روانه ایران نمود. سید محمد کاظم یزدی هیچ گونه عکس العملی در تأیید این فتوا نشان نداد. خراسانی در همان زمان فتوای دوم جهاد و دفاع از لیبی را علیه اشغالگران ایتالیایی صادر نمود. استقبال از این فتواها با تظاهرات همراه شد و اجتماع های عمومی و کمیته هایی در بیشتر شهرهای عراق تشکیل شد که شماری از رهبران فرات میانه در آن شرکت کردند. این اجتماع اشخاصی از دو طایفه شیعه و سنی را نیز در برگرفت که هدف آن حمایت از حرکت جهاد در لیبی بود.
علاوه بر تدوین کتب و تألیفاتی که نماد اصلی تفکر سیاسی اسلام و حرکت اسلامی در عراق را به تصویر می کشید، دو پدیده مهم دیگری ظهور داشت و آنها عبارتند از: مطبوعات و مجلاتی که در خلال آن دوره در نجف منتشر می شد و دیگری جنبش اسلامی در حرکت شعر سیاسی که در آن زمان آغاز شد و علماء و روشنفکران اسلامی شیعه آن را منتشر می کردند و شماری از جریان های فکری و سیاسی را مطرح نمودند.
ویژگی مهمی که این اشعار داشت مخالفت مطلق با استعمار غربی و به زیرسؤال بردن تمدن غرب بود که آن را یک تمدن خصمانه و وحشیانه معرفی می کرد و مردم را بدون وقفه به مقاومت در مقابل استعمار دعوت می کرد.
مقابله با اشغالگری انگلیس
فصل اول: حرکت جهادی در عراق و تحولات 1914_1917
پس از آن که متفقین اروپایی علیه حکومت عثمانی اعلام جنگ کردند و با آغاز اشغال سرزمین عراق به وسیله انگلیس در تاریخ 6/11/1914که با اشغال بندر فاو شروع شد. شیخ الاسلام مفتی حکومت عثمانی فردای همان روز فتوایی مبنی بر جهاد مسلمین در سرتاسر جهان صادر نمود که شامل مسلمانانی می شد که تحت نفوذ و قدرت بریتانیا، فرانسه و روسیه بودند.
هم زمان با آن بزرگان علمی شیعه نیز فتاوای مشابهی منتشر کردند که مسلمانان را به جهاد و مقاومت در رویارویی با اشغال گری انگلستان و نی در حمایت از حکومث عثمانی در جنگ دعوت می نمود. این فتاوا مبتکرانه بود. و پس از این فتاوا علمای شیعه در عراق همه شهرنشین ها و عشایر را به بسیج عمومی دعوت و آنان را به جهاد تشویق می کردند و با سازمان دهی و رهبری افراد آن ها را به جبهه های جنگ روانه کردند که خود علماء نیز در جبهه ها عملا حضور داشتند.
حرکت جهاد اولین رویارویی مسلحانه ای بود که علماء و روحانیون شیعه آن را علیه اشغال گری انگلستان به کار بستند و خود هم در آن مشارکت داشتند. همچنین اولین مبارزات مسلحانه ای بود که تجربه ای مهم و مقدمه ای برای دو مبارزه مسلحانه دیگر به حساب می آمد که این دو عبارتند از:
انقلاب موقت نجف در سال1918 میلادی و انقلاب بزرگ بیستم سال 1920 میلادی. ولی این جهاد تفاوت عمده با آن دو داشت و بنابراین دلایل فکری و سیاسی ای که به همراه داشت در چارچوب جنبش جهاد عمومی صورت گرفت که دولت عثمانی آن را اعلام نمود.
جنبش جهاد در عراق در روز نهم نوامبر یعنی سه روز بعد از اشغال فاو شکل گرفت و این زمانی بود که تعدادی از علماء و بزرگان بصره تلگراف هایی را به مجتهدان بزرگ نجف و کربلا و کاظمین فرستادند و خواستار کمک و پشتیبانی آن ها در جنگ با نیروهای بریتانیایی و تحریک عشایر شدند.
مرجع اعلای شیعیان آیت الله سید محمد کاظم یزدی به سهم خود فتوایی مبنی بر جهاد صادر کرد و فرزندش سید محمد را به نیابت فرستاد تا عشایر را به جهاد دعوت کند و در شهر کاظمین نیز دو تن از مجتهدان بزرگ چون سید مهدی الحیدری و شیخ مهدی خالصی بودند که مردم را به جهاد و مبارزه دعوت می کردند.
شیخ محمد تقی شیرازی در سامرا فتوایی را مبنی بر وجوب جنگ علیه کفار انگلیسی صادر نمود و فرزندش محمد رضا را به نیابت از خود جهت پیوستن به مبارزین و همراهی آن ها به جبهه های جنگ کاظمین فرستاد.
در قرنه محل اتصال دو رود دجله و فرات علماء و رزمندگان با توجه به طرح تقسیم فرماندهی عثمانی ها در محورهای جنگ به سه جبهه تقسیم شدند و علمایی نظیر سید مهدی حیدری و شیخ الشریعه اصفهانی و چهره های بارز دیگری بودند که در جنگ قرنه مشارکت داشتند.
بعد از سقوط جبهه قرنه همه تلاش ها در دو جبهه اصلی دیگر یکی جبهه الشعیبیه و دیگری جبهه هویزه جنوب شهر العماره متمرکز شد، به طوری که جنگ سختی علیه نیروهای بریتانیایی صورت گرفت. اما قوی ترین جنگ و قاطع ترین آن جنگی بود که در جبهه الشعیبه بین یازدهم تا چهادهم آوریل 1915 میلادی اتفاق افتاد و رزمندگان و علمایی که رهبری آن ها با سیدمحمدسعید الحبوبی بود به طور اساسی در این جنگ مشارکت داشتند البته این غیر از واحدهای نظامی عثمانی ها بود که در آن شرکت داشتند.
این جنگ که واقعه سرنوشت ساز در تاریخ اشغال عراق توسط انگلیسی ها است، که در آن منجر به کشته شدن هزاران رزمنده و خودکشی فرمانده عثمانی به نام سلیمان عسکری شد و پس از آن حرکت مبارزان و ارتش عثمانی به سوی شهر ناصریه به شکل مقاومت مسلحانه شبه نظامی و همکاری نزدیک بین مبارزان مسلمان شیعه با عثمانی ها صورت گرفت.
نتایجی که از مقاومت در برابر اشغال در جبهه های جنوب به دست آمد به خصوص نتایج جبهه الشعیبه موجب کاهش شدید حرکت جنگ در عراق شد، اما این جنبش اشکال مقاومت غیرنظامی دیگری را در دوران بعد در پیش گرفت که این امر به دلیل تاثیر دو عامل اساسی بود:
یکی پیشرفتی بود که انگلیس جهت اشغال تمامی سرزمین عراق به دست آورده بود و دیگری شروع حملات خشونت بار و وحشت انگیز علیه ساکنان برخی از شهرها و عشایر فرات میانه از سوی نیروهای عثمانی بود.
قبل از شروع اشغال و حرکت جهاد روابط عثمانی و شیعیان مساعد نبود اما این دو واقعه موجب بهبودی روابط این دو شد و فراهم شدن شرایط همکاری و رویارویی مشترک با انگلیس و جهاد علیه آن ها نیز موجب بهبودی این روابط گردید.
با بهبودی روابط میان حکومت عثمانی و شیعیان عراق حرکت جهاد به اوج خود رسید و علما توانستند با بسیج تعداد زیادی از مجاهدین به عنوان نیروهای شبه نظامی نقش قابل توجهی از خود نشان دهند که این نقش علمای شیعه باعث تحسین و تمجید رهبران عثمانی شد.
بنابر نقل منابع تاریخی بعد از شکست جبهه الشعیبه بعضی از افسران و سربازان عثمانی اتهاماتی را به مجاهدین می بستند مبنی بر اینکه آن ها باعث شکست نبرد الشعیبه شدند. اقدامات محلی عثمانی علیه اهالی بعضی از شهرها و عشایر و بدرفتاری با آن ها نیز از جمله علل و اسبابی بود که موجب درگیری شیعیان با عثمانی ها می شد. از جانب دیگر عدم اعتماد مجاهدین به فرمانده عثمانی به خاطر شکست الشعیبه حالتی از تمرد و عصیان را در میان اهالی نسبت به مقامات محلی به وجود آورده بود. بویژه فراریان ارتش عثمانی یعنی همان کسانی که از یک سو مورد لطف و اظهار همدردی مردم قرار داشتند و از سوی دیگر تحت پیگرد مقامات محلی بودند.
با گسترش محدوده برخوردها و شدیدتر شدن آن انتظار می رفت که در بعضی از شهر درگیری های خونین رخ دهد. نجف هنگامی که تحریک و آزار اهالی از سوی مقامات و تمرد مردم نسبت به آنها به حد درگیری رسید برای ایجاد رعب و وحشت در میان اهالی و وادار کردن آن ها به قبول اطاعت از حکومت بیش از هزار سرباز و پیاده و سوار به این شهر اعزام گردید. مردم نجف در درگیری سه روزه با نیروهای عثمانی توانستند کنترل شهر را در دست بگیرند و نیروهای عثمانی تسلیم و تمام کارمندان دولت را اخراج کردند و به جای آن نیروهای بومی مردمی را استخدام کردند.
در کربلا نیز تحت تاثیر نجف اهالی و عشایر شهرداری و مؤسسات دولتی دیگرا را مورد هجوم قرار داده، کارگزاران دولت را از شهرها اخراج و خود کنترل اوضاع را به دست گرفتند. پس از چندی به وساطت علماء و بزرگان شهر کارگزاران عثمانی به شهر بازگشتند و والی جدیدی برای آن تعیین شد اما بار دیگر حوادثی به وقوع پیوست واوضاع شهر را بحرانی ساخت. نیروهای دولتی در رجب سال1334 قمری تعداد زیادی از اهالی را کشتند و به شهر صدمات فراوانی وارد ساختند. همان عواملی که اهالی نجف و کربلا را به تحرک وا داشت اهالی حله را نیز تحریک نمود. حاکم عثمانی واحدهایی از ارتش را به فرماندهی سپهبد عاکف برای سرکوبی و قلع و قمع و اهالی شهر اعزام نمود. در شوال 1333 هجری کشتار خونینی به وقوع پیوست به نحوی که سربازان شهر را غارت کردند و اهالی را کشتند و ده ها نفر را به دار زدند و زنان را به اسارت بردند.
انگلیس برای در اختیار گرفتن امور هدف اصلی و مهمی را پیش روی خود قرار داده بود و آن عبارت است از اختلاف بین کشورهای عربی و عثمانی با هر وسیله ممکن. این هدف انگلیس به جهت مانع شدن عثمانی ها از پیوستن به حرکت جهاد بود. تلاش انگلیس با کشاندن شریف حسن به سمت خود با شتاب و موفقیت چشم گیری صورت گرفت. وی با اعلام انقلابش اندیشه جهاد عمومی اسلامی را که دولت عثمانی بدان تکیه داشت، نابود کرد.
اولین تاثیر مهم حرکت جهاد ناکام کردن طرح انگلیسی برای جدایی عرب ها و ترک ها بود که در قبل واثنای جنگ به شدت سعی در تحقق آن داشتند. به این ترتیب حرکت جهاد به عنوان یک حرکت سیاسی و نظامی اسلامی علیه سیطره انگلیس و نیز نقش علمای مسلمان شیعه در براه انداختن این حرکت یکی از پدیده های اصلی حرکت اسلامی را تشکیل داد.
فصل دوم: نقش مقاومت جنبش اسلامی در برابر اشغال و طرح های انگلیس جهت تسلط بر عراق 1918_1920
از همان زمان که نیروهای بریتانیایی اشغال منطقه بصره را در آگوست 1915 به اتمام رساندند دولت های اروپایی به خصوص انگلیس طراحی طرح ها و انعقاد پیمان نامه های محرمانه را شروع نمودند. دولت هند و بریتانیا اواخر سال 1915 میلادی شروع به اجرای طرح های هندی کردن عراق نمودند و پیشنهاد حداقل الحاق هر یک از شهرهای بغداد و بصره را به آن مطرح نمودند. و آرنولد ویلسن نایب شهربانی کلی در عراق نیز از دعوت کنندگان به این طرح و برنامه بود.
یکی از وعده ها و تعهداتی که انگلیس و هم پیمانان اروپایی اش از زمان اشغال دادند، بیانیه ای است که ژنرال مود، فرمانده نیروهای بریتانیایی در عراق، به اهالی استان بغداد در مارس 1917 میلادی صادر نمود و در آن متذکر شد که انگلیسی ها برای آزادی مردم عراق وارد این کشور شده اند، نه بر اساس تجاوز و دشمنی. آن ها به تحمیل قوانین بیگانه تمایلی ندارند و اشراف و نمایندگان بغداد به مشارکت در اداره منافع خود باید اقدام کنند.
نمونه دیگر اینکه ژنرال ویلیام مارشال، جانشین ژنرال مود، رهبر نیروهای بریتانیایی دوم نوامبر1918 در حضور جمعی از نمایندگان اشراف و سرشناسان بغداد و نمایندگان اقلیت های دینی به انجام وعده هایی که بارها داده بود تأکید کرد که مهم ترین این وعده ها عبارت است از:
بیانیه مشترک انگلیس و فرانسه که در هفتم نوامبر 1918 میلادی اعلام شد و در پانزدهم همان ماه در بغداد منتشر شد. این بیانیه مبنی بر تعهد دو دولت جهت تأسیس حکومت ها و ادارات ملی آزاد داخلی، بر اساس میل و خواسته ملت در هر یک از سرزمین های سوریه و عراق و مساعدت به اهالی آن ها انتخاب شود.
البته همه این وعده ها و تعهد ها توسط این ها به صورت محرمانه نقض می شد و این ها در صدد تجزیه عراق و تقسیم سرزمین های آن بین خود بودند.
مدت مدیدی مبارزات سیاسی و نظامی قوی با نیروهای اشغال گر انجام شد که مهم ترین آن ها مبارزات مسلحانه موقتی بود که انقلاب نجف در خلال ماه های مارس تا آوریل 1918 میلادی آن ها را رهبری می کرد و هم چنین رویارویی های سیاسی که با رفراندومی که انگلیس در اواخر سال 1918 و اوایل 1919 انجام داد، هم زمان بود. پس از آن مبارزه سراسری مسلحانه ای است که انقلاب بیستم در خلال ماه ژوئن تا نوامبر 1920 آن را رهبری کرد. اوج مبارزات سیاسی و مسلحانه ضد انگلیسی را تشکیل داد به گونه ای که دورانی از مبارزات سیاسی را به دنبال داشت که ضد سلطه گری انگلیس و طرح های آنان بود.
قیام نجف و نهضت معارضین اسلامی
هنگامی که بریتانیا در تابستان 1917 برای گسترش و تحکیم سلطه خود، کارمندانش را به عنوان حاکمان سیاسی منصوب نمود، سلطه تحمیلی خود را برنجف علنی کرد، زیرا از نظر این دولت هر گونه سستی و تأخیر در تحقق این هدف باعث تضعیف سیطره برتمامی منطقه فرات می شد.
مواضع و عکس العمل علماء و رهبران دینی در قبال این تحولات متفاوت بود، آیت الله سید محمدکاظم یزدی مرجعیت اعلای شیعه سکوت اختیار کرد و عده ای نیز با ارتباط با روحانیون به تحریک اهالی شهر علیه نیروهای اشغالگر اقدام می کردند. در این موضع گیری ماهیت آن گاه برخوردهای مسالمت آمیز و گاه برخوردهای خشونت آمیز به خود می گرفت.
در طول این مقطع زمانی انجمن ها و نشست هایی به منظور بررسی قضایا و پیامدهای آن ها تشکیل شد که این تشکیلات به عهده عده ای از رجال و ادبای مسلمان از خانواده های مشهور بود. تعدادی از این انجمن های مذکور بعد از آن که معلوم شد مرجعیت اعلا سید کاظم یزدی از قیام حمایت نمی کند زعامت معنوی را در این امر به امام شیرازی سپردند.
جمعیت نهضت اسلامی که توسط بحرالعلوم و محمدجواد الجزایری تأسیس شده بود فعالیت های تبلیغاتی زیادی داشت تا اینکه بین این جمعیت دو جناح ظهور کرد و اختلاف پدید آمد و چون افراد این جناح نتوانستند جناح مقابل را قانع سازند در درون خود جمعیت سری تشکیل داده و یکی از شهروندان نجف به نام حاج نجم بقال که در تجارت خوار وبار فعالیت داشت مأمور قتل حاکم سیاسی نجف ویلیام مارشال کردند.
پس از ترور حاکم سیاسی نجف توسط این گروه درگیری میان اهالی نجف و قوای اشغالگر بالا گرفت تا جایی که این تاریخ را می توان آغاز قیام نجف به حساب آورد.
محاصره شهر چهل و شش روز به طول انجامید و در آن درگیری و جنگ صورت می گرفت، شدت جنگ افزایش می یافت و دست آورد آن کشته شدن هفتصد نظامی بریتانیایی بود در حالی که شمار کشته شدگان اهالی چهل کشته بود. در خلال محاصره رایزنی های متعددی از سوی مرجعیت و روحانیون صورت گرفت تا استقلال کامل عراق شکل بگیرد اما این رایزنی ها ثمر بخش نبود چرا که آن ها بر اشغال و حاکمیت نجف اصرار داشتند و آن را از حقوق حقه خود می دانستند. بالاخره ادامه محاصره شهر، اهالی و انقلابیون را وادار به تسلیم کرد و متاسفانه بعد از آن محاکمه های سریعی صورت گرفت که سیزده تن از رهبران قیام محکوم به اعدام و حدود 170 تن دیگر تبعید به هند شدند. جزایری و بحرالعلوم دو رهبر اصلی نیز با وساطت آیت الله شیرازی حکم اعدام آن ها تبدیل به تبعید در خارج از عراق گشت.
انقلاب نجف بارزترین نتایج عملی را به همراه داشت که یکی تأسیس مجمع نهضت اسلامی و دیگری انتقال آیت الله شیرازی از سامرا به کربلا بود که در دوران بعدی برای تقویت وتوسعه جنبش مبارزات اسلامی ضد اشغال انگلیس در تمام نقاط عراق ایفا کرد.
همه پرسی سال 1918 _ 1919 و بروز نقش آیت الله شیرازی
بعد از این که نیروهای بریتانیایی طرح اشغال خود را در عراق به اتمام رساندند و جنگ جهانی با اعلام آتش بس متوقف شد بیانیه انگلیسی، فرانسوی برای سرنوشت ایالت های عربی جدا شده از حکومت عثمانی در هشتم نوامبر 1918 منتشر شد. تصمیم بر این شد که در عراق همه پرسی شود و در این همه پرسی فقط به سه سؤال اکتفا شود.
سؤال اول اینکه آیا به حکومت مستقل عربی، تحت حمایت انگلیس که نفوذش از شمالی ترین نقطه موصل تا خلیج فارس امتداد دارد تمایل دارید؟
سؤال دوم اینکه آیا مایلید امیر عرب بر این منطقه حکمرانی کند؟
سؤال سوم این که امیری که برای حکمرانی انتخاب می کنید کیست؟
گرچه طومارهایی له و علیه این از سوی حاکمان سیاسی فرستاده شد ولی نتیجه این همه پرسی خیلی مورد پسند دولت انگلیس نشد.
مداخله آشکارای اداره قیمومیت در امر همه پرسی موجب نگرانی علما و فرهیختگان و رهبران عشایر فرات به خصوص عشایر مجاور شهر نجف و کربلا شد، و عدم موضع گیری آیت الله یزدی در این همه پرسی باعث شد اداره قیمومیت از این امر جهت منافع خود سوء استفاده کنند. اما نظر ها به سوی فتوای آیت الله شیرازی جلب شد که با فتوای خود جواب آن ها را دادند.
متن فتوا این بود: هیچ مسلمانی حق ندارد غیرمسلمان را به فرمانروایی و حاکمیت بر مسلمین انتخاب کند.
این فتوا دو نتیجه مهم را در برداشت:
اول ایجاد عوامل جدیدی که اجرای نتایج همه پرسی را در تحمیل یک نماینده بریتانیا یا حاکمیت انگلیس برای عراق دشوار ساخت.
دوم اینکه بروز نقش آیت الله شیرازی به عنوان زعیم دینی و سیاسی موازی و هم طراز با سیدکاظم یزدی که بعدها با فوت ایشان مرجعیت اعلای عراق را به دست گرفتند. آیت الله شیرازی در دو مرحله متمایز در ابتدای زعامت مرجعیت دینی و انتهای آن توانستند خدمات شایانی به نهضت اسلامی عراق خصوصا قیام ثوره العشرین بکنند.
در مرحله اول تقویت نقش رهبری دینی در مبارزه با طرح های انگلیس و راه مقابله با اشغال و حل مسائل بود و در مرحله دوم که نقش ایشان مهم بود در قیام ثوره العشرین بود.
ثوره العشرین و نقش رهبری علمای شیعه:
با آغاز سال 1920 در مسیر مبارزه علیه حکومت اشغالگر تحولات مهمی رخ داد که مختصرا توضیحاتی ارائه می دهیم.
الف: نقش علمای شیعه در زمینه سازی انقلاب بیستم
ایت الله شیرازی پس از آنکه در طول ده ماهه اول مرجعیت خود توانست پایه های رهبر دینی و سیاسی خود را محکم نماید و بعضی از دشواری های مبارزه را مرتفع سازد در راه گسترش این قیام و ایجاد آمادگی برای درگیری تلاش بسیاری نمود. وی به عنوان اولین قدم در اول ماه مارس1920 فتوایی صادر کرد که طی آن اشتغال به کار در اداره اشغال انگلیس برای مسلمانان حرام است و فتوای او باعث شد که عده زیادی از کار در اداره اشغال استعفاء دهند. بعد از این فتواهای نشست های مخفیانه شکل گرفت که طی این نشست ها مقرر شد باید حملات گسترده چریکی علیه دولت اشغالگر انجام گیرد و مردم همه بسیج شوند.
ب: وقایع و حوادث انقلاب
با بروز بحران های شدید و در پرتو حالت آماده باش ایت الله شیرازی معتقد بود که شرایط برای رویارویی آغاز شده است و فتوایی را بدین متن صادر نمودند: «احقاق حق مردم عراق واجب است و بر مردم واجب است که در ضمن درخواست حق خود به صلح و امنیت توجه داشته باشند و آن ها مجاز هستند تا اگر انگلیس از قبول خواسته های آن ها امتناع ورزید، به زور متوسل و از حق خود دفاع کنند.»
این فتوا تاثیر خود را آن چنان که می بایست گذاشت و مردم خود را در برابر یک قید و بند شرعی و حکم تعهد آور دیدند و با ارسال نامه هایی که توسط علما به رؤسای عشایر الرمیثه و السماوه نوشته شد موجب برانگیخته شدن آن ها به این انقلاب شد.
درگیرهای عملیات الرمیثه نقطه شروع مقاومت مسلحانه بود واولین جرقه انقلاب بیستم به حساب می آید. کم کم دامنه عملیات گسترده شد و در طی این پنج ماهی که این انقلاب به طول کشید به بیشتر شهرهای عراق کشیده شد.
ج: نقش رهبری علما در انقلاب
طی چهار ماه قبل از انقلاب نقش قاطع علما در دعوت و آمادگی قیام بسیار روشن و آشکار بود، اما پس از برپایی قیام این نقش به طور مستقیم در نظارت کلی بر امور نظامی، سیاسی و اداری از طریق رهبری و هدایت و هیئت ها و موسساتی که در هنگام برپایی قیام تأسیس شدند جلوه پیدا کرد. در کربلا شورای عالی جنگ تشکیل شد و در نجف اولین تشکیلات شورای شهرداری و دومی نیروی اجرایی نامیده می شد. شوراهای محلی در کربلاو نجف هم برای تنظیم امور اهالی تشکیل شد. با همه این ها نقش آیت الله شیرازی و بعد از ایشان هم فتح الشریعه اصفهانی در نظارت بر این هیئت ها و موسسات تاثیر مستقیم و بسزایی داشت.
محتوای ثوره العشرین و اهدافی که انقلاب به دنبال آن بود بار دیگر به رهبری و هدایت علما در برخورد با تلاش هایی که انگلستان به عمل می آورد تا از طریق طرح برپایی دولت محلی در زیر چتر قیمومیت پیام انقلاب و اهداف آن را از بین ببرد، خود را نشان داد.
فصل سوم: موضع گیری حرکت اسلامی در قبال قیمومیت انگلیس و حکومت محلی1920_1924
آغاز قیمومیت و تأسیس حکومت محلی:
اولین گام عملی در راه ایجاد دولت محلی و آغاز دوران قیمومیت به شکل حکومت موقت بود که نماینده انگلستان ریاست آن را به عبدالرحمن گیلانی واگذار کرد. ایشان یکی از شخصیت های بارز دینی و رییس اتحادیه اشراف در بغداد بود. دولت بریتانیا به منظور اینکه تأسیس دستگاه عالی سیاسی دولت محلی را به اتمام رساند، از میان کاندیداها امیرفیصل فرزند شریف حسین را انتخاب کرد تا به عنوان فرمانروای عراق باشد. وی در کنفرانس قاهره در مارس سال1921 که به ریاست چرچیل برگزار شده بود به طور رسمی معرفی شد و تاج گذاری کرد.
اداره قیمومیت نیز به ایجاد مجلس مؤسسان عراق اقدام نمود و وظیفه این مجلس را تصویب قانون اساسی و قانون مجلس نمایندگان تعیین کرد، سپس به تأیید معاهده بریتانیا و عراق اقدام کرد.
دوران پنج سال اول قیمومیت به مثابه دوران تأسیس دولت محلی و ایجاد اصول و قواعدی بود که به تثبیت و استحکام پایه های قیمومیت و سیطره انگلیس بر عراق پرداخت. در پرتو این تغییر و تحول ناشی از آن جنبش مبارزه اسلامی مواضع خود را در قبال قیمومیت و طرح خود را مبنی بر ایجاد دولت محلی قیمومیت مشخص کرد.
بعضی از مواضع مبارزه اسلامی:
مسأله مبارزه معارضین اسلامی با انگلیس در دوران قیمومیت به صورت یک پدیده بارزی جلوه گر شد. مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران انگلیسی و حکومت مستقیم نظامی آن ها به اوج خود رسیده بود که اعلام شد اولین نماینده عالی رتبه انگلیس به عراق می آید. به نظر می رسد که رهبری دینی خیلی زود خطر چیره شدن بر انقلاب را از جانب دولت قیمومیت درک کرد، بنابراین قبل از رسیدن نماینده انگلیس به بغداد هیئت عالی علمی به عنوان مسؤول رهبری انقلاب بیستم به حمله تبلیغاتی وسیع و پردامنه ای پرداخت. همچنین درباره سیاست مکارانه کاکس هشدار داد، و از همه خواسته بودند تا به هیچ تعهدی تن در ندهند.
مهمترین مواضع و شعارهای مبارزین را می توان به شرح زیر ترسیم نمود:
الف: برخورد با دولت موقت و انتصاب ملک فیصل
یکی از اهداف انگلیس از تشکیل دولت موقت، ایجاد یک حکومت محلی بود که انقلاب را در محاصره قرار دهد و اهداف آن را در کنترل خود بگیرد و اوضاع را آرام کند به طوری که این عامل اخیر، آرام کردن اوضاع، وظیفه مهمی را ایجاب می کرد که اداره قیمومیت و حکومت با آن مواجه بود و این نخستین گام جهت ایجاد یک حکومت محلی دست نشانده بود. مخالفت ساکنان منطقه انقلای با اداره قیمومیت و حکومت، میزان تاثیر رهبری مذهبی را بیشتر می کرد و به تحریک آن می پرداخت. در همان زمان ضعف حکومت و انزوای آن مشخص شد، لذا این امر در حرکت دادن اداره قیمومیت برای سرعت بخشیدن به ایجاد یک مؤسسه عالی جهت توسعه پایگاه اجتماعی حکومت و انتخاب پادشاه برای مردم عراق سهیم بود.
موضع گیری علما در قبال کاندیداتوری ملک فیصل یکسان نبود و دو جریان اصلی متفاوت از هم بروز کرد که یکی به رهبری مجتهدان بزرگ مثل آیت الله اصفهانی و نایینی که مخالف با کاندیداتوری ملک فیصل و هر کاندیدایی که تحت حمایت ادار قیمومیت بود و جریان دوم دو تن از علمای بارز شهر کاظمین به نام شیخ مهدی خالصی و سید محمد صدر آن را رهبری می کردند و موافق کاندیداتوری ملک فیصل بودند.
ب: تجاوز وهابیها و کنفرانس کربلا
پس از پایان یافتن مراسم تاج گذاری ملک فیصل دولت بریتانیا تلاش هایی را جهت انعقاد قراردادی با عراق آغاز کرد. هدف اصلی این طرح این بود که اگر روزی قیمومیت لغو شد انگلستان طرحی را که با قیمومیت متفاوت است را ارائه دهد. در حالی که مذاکرات پیرامون قرار داد به بن بست رسیده بود و محدوده مخالفت با آن نیز رو به گسترش بود، وهابی ها در مارس 1922 دست تهاجم گسترده ای علیه عراق بویژه منطقه عشایر المنتفک در ابوغار زدند و پس از آن نیز چندی بار به عشایر السماوه حمله کردند و به طور مکرر کربلا را مورد تهاجم خود قرار دادند.
علمای نجف که علمدار رهبری دینی و سیاسی بودند تصمیم گرفتند از سوم آوریل تا هشتم آوریل همان سال یک گردهمایی بزرگ تشکیل دهند تا همه رؤسای عشایر و علما و در آن شرکت نمایند. از سوی دیگر عده ای از علمای اهل سنت با صدور فتواهایی تجاوزات وهابیها را محکوم کردند. علمای نجف از تشکیل کنفرانس کربلا برای ائتلاف دو جناح تحت رهبری دینی شیعه استفاده کردند.
کنفرانس در موعد مقرر پس از بررسی طرح های ارائه شده به کار خود پایان داد. مهم ترین طرحی که مورد تصویب قرار گرفت منشور ملی نام داشت. این منشور در دو نسخه تنظیم و یکی برای ملک فیصل و دیگری برای علما فرستاده شد.
با این حال تشکیل کنفرانس و بسیج بزرگی که از این طریق به راه افتاد در خود حادثه عظیم و پرمعنایی بود. از آن جهت که این کنفرانس با تمایل مردم و بدون دخالت دولت تشکیل شد.
ج: معارضین اسلامی و معاهده بریتانیا _ عراق
قبل از اینکه رسما معاهده ای در دهم اکتبر1922 توسط دولت مورد تایید قرار بگیرد.حملات مخالفان علیه اداره قیمومیت و معاهده بریتانیا _ عراق و همچنین اساس نامه انتخاباتی پیشنهاد شده، صورت گرفته بود. به دنبال انتشار خبر موافقت دولت با معاهده اقدامات اعتراض آمیز به سرعت گسترش یافت و اعتصاب سراسر بغداد و کاظمین را فراگرفت. نماینده عالی انگلیس از اینکه این جریان ممکن بود بیش از این مناطق مهم عراق را در برگیرد، از این رو خود فرماندهی یک حمله سرکوبگرانه وسیع را به عهده گرفت تا زمینه برای تأیید معاهده مساعد شود. حمله سرکوبگرانه مقامات قیمومیت علیه معارضین گرچه باعث آرامش نسبی یک ماهه شد، اما همچنان معارضین دست از مبارزه و شعارهای قبلی خود برنداشتند و اقدام اساسی آن ها متمرکز در مخالفت با انتخابات مجلس مؤسسان و تحریم آن شده بود.
د: معارضین اسلامی و تأسیس مجلس مؤسسان
از طرف دولت شایعه کرده بودند که علما با انتخابات مخالفتی ندارند، لذا از انتشار فتواها در بیشتر مناطق جلوگیری کردند. با سوال هایی که از آیات عظام اصفهانی و نایینی و خالصی شد فتوایی را به صورت مشترک صادر کردند که شرکت در انتخابات تحریم شده و هرکه در آن شرکت کند و یا مساعدت به برگزاری نماید در حکم محارب با خدا و رسولش می باشد.
تحریم کامل انتخابات ضربه مهلکی به طرح ها و برنامه های حکومت اداره کنندگان قیمومیت و ملک فیصل در تشکیل مجلس مؤسسان بود. اولین نتیجه آن هم استعفای دولت بود.
اقدام علیه علما و تضعیف حرکت اسلامی
بعد از روی کار آمدن دولت جدید سعی کرد با تفرقه بین مردم و علما و فاصله انداختن بین آن ها مقدمات لازم را برای تبعید آن ها فراهم آورد، چرا که می دانست عامل تمام این تحریم ها و مخالفت مبارزین و مردم نشأت گرفته از رهبری علما مراجه شیعی است. با بیانیه وزارت کشور نیروهای پلیس بیت آیت الله خالصی را محاصره و او و فرزندانش را دستگیر و به حجاز و بعد ها به ایران تبعید کرد.
در تظاهرات کربلا هم دولت دستور داد نه تن از علمای شیعه را دستگیر کنند که همگی از مجتهدین بزرگ بودند. همه این ها را به ایران تبعید کردند.
تبعید علما به ایران نیز در این کشور سر و صدای زیادی ایجاد کرد و خشم آن ها را برانگیخت و در تهران اقدام به تشکیل مجمعی زیر نظر علما و بزرگان به اسم دفاع از رانده شدگان کردند. هدف از این مجمع حمایت و پشتیبانی از مردم عراق در مقابله با انگلیس بود.
خاتمه و نتیجه گری
مهم ترین نتایج از تحقیق درباره جنبش اسلامی و پیامد های آن:
1. اسلام به عنوان یک دین و عقیده و هم چنین به عنوان یک فرهنگ و میراث مردمی که ایدئولوژی سیاسی اکثریت مردم مسلمان را تشکیل می دهد و جنبه سیاسی آن در جنبش اسلامی شکل گرفته است.
2. جنبش اسلامی و پیشرفت آن تا حدود زیادی به موقعیت جغرافیایی و نژاد و موقعیت اجتماعی مردم بستگی دارد. تفاوت های فرهنگی و تاریخی میان قومیت ها باعث می شد که در برابر اتفاقات مواضع متفاوتی داشته باشند.
3. جنبش اسلامی در دوران پدید آمدنش همچون یک جریان فکری و سیاسی اصیل تلقی می شد که در چارچوب گرایش های فکری سیاسی در آن دوره ظاهر گردید و بار مذهبی سیاسی متمایزی داشت.
4. جنبش اسلامی به عنوان یک جریان فکری_سیاسی توانست پاسخ گوی اکثر مسائل و مشکلاتی باشد که در آن دوره مطرح بود.
5. علاوه بر جریان های سیاسی و اصلاح طلب، عناصر دیگری چون علما و مردم و عشایر و بعضی افسران عثمانی در به وجود آوردن بدنه این جنبش موثر بودند که البته رویکرد متفاوتی هم داشتند.
6. اختلاف موضع علما در مقابل فیصل تا حد زیادی باعث تضعیف مبارزه آن ها علیه حکومت و قیمومیت شد و در نتیجه این اختلاف راه را هموار کرد تا عده ای از علما و مردم به حکومت رو بیاورند. علمای معارض هم مجبور به عقب نشینی از مواضع خود شدند. در نتیجه تلاش و فعالیت حرکت اسلامی خاموش شد.
والسلام