بسم الله الرحمن الرحیم تجلی آموزههای قرآن در سیره امام حسین (ع) با تأکید بر واقعه عاشورا از موضوعاتی است که ارتباط قرآن كریم و امام را بهعنوان اصلیترین محور قرار داده است و واقعهی عاشورا را بهعنوان مصداق اتم بسیاری از این آیات میداند. مصداق عینی و عملی آنها را یاری كنندگان امام (ع) در كربلا معرفی می نماید. و به زوایای دیگری از واقعهی عاشورا پرداخته و ضمن برشمردن سیره امام حسین (ع) آنها را منطبق با قرآن كریم ارزیابی می نماید. امام علیه السلام معلم واقعی قرآن كریم است؛ اگر قرآن وظيفه هدايت انسان را دارد و مظاهر حق و باطل را نمايان مي سازد، پس جريان عاشورا درواقع تفسير عملي قرآن است، چراكه عاشورا نقطه تلاقي حق و باطل است. تمام آموزهای قرآن در ظرف عاشورا تجسم پیدا کرد؛ به عنوان مثال قرآن دستور داده است که با ظلم مبارزه کنید با فساد مبارزه کنید امربه معروف و نهی از منکر کنید و ایثار و شهادت همه در عاشورا اتفاق افتاد؛ جالب است که امام حسین(علیه السلام) در این حرکت خود که از مدینه شروع میشود تا مکه و از مکه تا کربلا، در موارد حساس حضرت به آیات قرآن استشهاد کرده است و آن هم بسیار زیبا. انسان وقتی آنها را مطالعه میکند، تصور میکند که آن آیه در همانجا نازل شده است. این خیلی مهم و قابل توجه است. استناد به قرآن و تطبیق دقیق مفاهیم قرآنی بر رویدادهای جاری در زمان، در میان سخنرانیها و گفتگوهای گزارش شده از واقعه عاشورا بسیار دیده شده است. این گونه بهره گیری از قرآن، افزون بر آشکارسازی جایگاه امام (علیه السلام) و آگاهی وی از قرآن، ماهیت دو اردوگاه حاضر در کربلا را نمایانده است؛ همچنان که گواه صدقی است بر تازگی و طراوت همیشگی قرآن. دراین نوشتار سعی براین است که نمونه ای از ایات بیان شده توسط حضرت امام حسین علیه السلام وارتباط ان با حادثه کربلا تبیین گردد در بسیاری از منابع(1) آمده است که سالار شهیدان (علیه السلام) ، در شب یکشنبه بیست و هشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن بهسوی مکه که فرزندان، برادرزادگان و برادرانش نیز با بیشتر خاندانش همراه او بودند، جز برادرش محمد بن حنفیه، این آیه شریفه را قرائت فرمود:: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (2): موسى ترسان و نگران از آن جا بیرون رفت (در حالى كه مى ) گفت: پروردگارا، مرا از گروه ستمكاران، نجات بخش.» و آن گاه که به مکه، تجلیگاه توحید و یکتاپرستی، در ماه شعبان رسیدند، این آیه را قرائت فرمودند: «وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ (3): و چون به سوى (شهر) مدین رو نهاد (با خود) گفت: امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند.»(4) دو آیه فوق، بیانگر بخشی از سرگذشت حضرت موسی (علیه السلام) می باشد؛ آن جا که ستم و جفای فرعونیان سبب شد تا ناگزیر، مصر را ترک کند و به مدین، جایی که در آن امنیت بیشتری داشت، کوچ نماید. آیه نخست، مفاد سخن حضرت موسی (علیه السلام) به هنگام خارج شدن از مصر، و آیه دوم سخن وی در زمان ورود به مدین است. وجه تطبیق آیه با مصداق آن، یعنی خروج امام حسین (علیه السلام) از شهر مدینه و مسافرت به مکه، روشن است؛ حسین بن علی (علیه السلام) مانند حضرت موسی (علیه السلام) از ستم و جفای سرکشان و ستم پیشگان روزگارش و اذیت دست نشاندگان آنان در امان نبود و بر پیگیری رسالت الهی خود، به ناچار، دیار و دودمانشان را ترک نمود و منطقه دیگری را برای انجام فعالیت های خود برگزید. استاد جوادی آملی در این باره نگاشته اند: امام حسین (علیه السلام) برای اثبات این که نهضت او مانند قیام موسای کلیم است، گام به گام، آیاتی را که درباره حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، قرائت می فرمودند. بدین سان، سالار شهیدان (علیه السلام) خویشتن را وارث حضرت موسی (علیه السلام) و دیگر پیامبران بزرگ معرفی کرد و به مردم فهماند که من موسای کلیم هستم و یزید به جای فرعون نشسته است و منافقان نیز همانند پیروان فرعونند. (5)(6)
1- طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۴۳۵، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
2. سوره قصص / 21.
3. سوره قصص / 22.
4. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم الملوک، ج 4، ص 254.
5. عبدالله جوادی آملی، حماسه و عرفان، صص 200-201.
(6)و قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح:موسوی جزائری، طیب، ج ۲، ص ۱۳۷، دارالکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.