بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از عرفای بزرگ زمان ما خانمی داشت که شوهر خود را میزد. آزار میداد٬ حتی سم خورد که بمیرد تا شوهر او را به زندان ببرند٬ یا اعدام کنند. ولی ایشان خانم خود را هم نجات داد. وقتی دید همسرش بعد از فوت معذّب و گرفتار است٬آن قدر برای او نماز و عبادت میکرد که خانم او از عذاب قبر نجات پیدا کند. اینها همه به خاطر شرح صدر است. مرحوم حاج آقا دولابی میگفتند: برادرزنهای این آقا آمدند و به آقا گفتند: خواهر ما خیلی شما را اذیت میکند٬ اجازه بدهید او را ببریم. گفت: نه٬ من اجازه نمیدهم. گفتند: چرا؟ گفت: چون کسی غیر از من نمیتواند این خانم را تحمل کند. برادرها٬او را اذیت میکنند. مادرش هم او را اذیت میکند٬ ولی من میتوانم او را تحمل کنم. از بس شرح صدر داشت. انسانهایی که شرح صدر دارند٬ یک علامت آن این است که تحمل آنها زیاد میشود. تحمل گرفتاریها؛ یک علامت دیگر شرح صدر این است که در مصائب و بلاها و ناگواریها و سختیها تحمل انسان زیاد میشود. اگر همه مردم پشت سر او حرف بزنند٬ میگوید: خوب بزنند. انسانهای کوچک عصبانی میشوند٬ ولی انسانهای بزرگ و سینه دار اصلاً اعتنایی نمیکنند؛ چون حرف مردم واقعیت را تغییر نمیدهد. امام پنجم (ع) به هشام فرمودند: «یا هشام لو کان فی یدک جوزة و قال الناس لولؤة ما کان ینفعک و أنت تعلم انها جوزة و لو کان فی یدک لولؤة و قال الناس انها جوزة ما ضرک و انت تعلم انها لؤلؤة؛ ای هشام٬ اگر در دست تو گردویی باشد و مردم بگویند که در دست تو مروارید است٬ سودی به حال تو ندارد٬ در حالی که می دانی آن گردو است. واگر در دست تو مرواریدی باشد و مردم بگویند گردو است٬ تو را زیانی نمیرساند٬ در حالی که می دانی آن مروارید است.» انسان بزرگ٬ ابتلاء او هم بزرگ است و تحمل او هم خیلی بزرگ است. ابتلا انسان را میسازد.
«این بلای دوست تطهیر شماست
علم او بالای تدبیرشماست»
چرا بلای انبیا از همه بیشتر بوده؟ چون رشد و درجهٔ آنها هم از همه بیشتر بوده. فراوان روایت داریم که هر کس ایمان او بالاتر باشد٬ بلای او بیشتر است. امام صادق (ع) فرمودند: «انما المؤمن بمنزلة کفة المیزان کلما زید فی إیمانه زید فی بلائه؛ مؤمن همانند کفهٔ ترازو است٬ هر چه بر ایمانش بیفزاید٬ بر بلایش افزوده شود.» هر چه ایمان ورشد انسان بالا میرود٬ بلای انسان هم بیشتر میشود. یعنی بیشتر او را تکان میدهند. ملّا عبدالله مثال خوبی زده است. میگوید: چوپانها مشک را آن قدر تکان میدهند تا کرههای آن جدا شود. خالص از ناخالص جدا شود. خدا هم مؤمنین و اولیای خودش را خیلی تکان میدهد. قرآن میفرماید: «أم حسبتم أن تدخلوا الجنة و لمّا یأتکم مثل الذین خلوا من قبلکم مستهم البأساء و الضراء و زلزلوا حتی یقول الرسول و الذین آمنوا معه متی نصرالله ألا إن نصرالله قریب؛ آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید٬ بی آن که حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانا که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید٬ و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند٬ گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» آگاه باشید٬ یاریِ خدا نزدیک است!» همین تکان دادن است که پیغمبر واطرافیان او میگفتند: «متی نصر الله» پس نصر خدا چه زمانی میرسد؟ یعنی آن قدر آنها را تکان میدادند که منتظر فرج و گشایش بودند. شکیبایی در برابر مصیبتها؛ یک علامت شرح صدر این است که انسان در برابر مصیبتها مقاوم است. امیرامؤمنین (ع) در اوصاف مؤمن فرمودند: «بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه؛ نشاط و شادابی را در چهره دارد و حزن و اندوه را در دل خود پنهان می کند.» رسول خدا (ص) فرمودند: «اربع من کنوز الجنة کتمان الفاقة و کتمان الصدقة و کتمان المصیبة و کتمان الوجع؛ چهار چیز از گنجهای بهشت است: پنهان داشتن فقرو تنگدستی٬ پنهان داشتن صدقه٬ پنهان داشتن مصیبت و پنهان داشتن درد.
[توضیحات: مطالبی که از وبلاگ bayyenat110.blogfa.com ارسال می گردد٬ وبلاگ شخصی بنده می باشدو غالب مطالب آن تولیدی است و گاها فرآوری٬ لذا مطالبی که از وبلاگ مذکور ارائه می گرددتولیدی بنده می باشد نه باز نشر. موفق باشد. یا حق ]