گوشی، تبدیل شده بود به عضوی جدا نشدنی از بدنش. اکثر حرف ها رو نمی شنید؛ چون حواسش جای دیگه ای بود.
اولین جایی که برای عید دیدنی رفتند؛ صاحبخانه سبد زیبایی رو تزیین کرده بود؛ برای تحویل گرفتن گوشی ها. می گفت این چند دقیقه ای که با هم هستیم، از وجود هم استفاده کنیم و از فضای مجازی دور باشیم.
اول از این حرکت صاحبخانه اصلا خوشحال نشد؛ اما موقع رفتن، دائم تشکر و ابراز خوشحالی می کرد، از این دوری اجباری.
نباید اجاره بدیم؛ وسائل مختلف ما رو به خودشون معتاد کنند. برنامه ریزی برای استفاده از هر چیزی بهترین راه حل برای در امان ماندن از اعتیاد به آن هاست.