دشمنان امامت،دنیا را مانند قفسی قفل زده، قلعهای برای گیر انداختن و چون نشانهای برای به نشان نشاندن تیرهای آلوده خود قرار دادهاند.
پس چنان نابودشان کن که اثری از وجودشان بر جا نماند؛ اثری که جهان هر چه مینالد از بوی خبیث وجود آن هاست.
هر جا که رفتهاند اسمی از خود بر در و دیوار شهر نوشتهاند و قرن هاست که او را به غربتکده تبدیل کردهاند.
پروردگارا! شهرهایت را از وجود آنها پاک کن، قلب های بندگانت را از کینه شان شفا بده و از ابر عزت،بر سر دوستانت سایه بینداز.
سالهای بهاری را از یاد بردند. مسیر بازگشت را مسدود کردند. باران را از دیارها راندند و کوچهها را از نشانههای خود پُر کردند.
طهارت را دشمنی دیدند و با نجاست همآغوش شدند. از جام او نوشیدند و با سازش رقصیدند.
گمان کردند با رقص در آتش به آرامش میرسند و با داد و فریادشان دل از غصهها خالی میکنند.