شيعه اماميه، براي اثبات نظريه خود به اين دلائل تمسك جسته است:
1. وجوب عصمت در امام و اينكه هيچكس جز خدا، از آن آگاهي ندارد.
2. لزوم افضليت امام در همة امور، حتي در تقرب به درگاه الهي كه راه شناخت آن، وحي و نص شرعي است.
3. لزوم علم گسترده امام به همة مسائلي كه در حوزة رهبري او است و تشخيص آن، تنها توسط افرادي ممكن است كه به وسيلة وحي، از اين ظرفيت علمي برخوردارند.
4. سيرة پيامبر در اهتمام به سرنوشت امت اسلامي
5. نامشروع بودن روش انتخاب، به دليل عدم اتفاق همه مردم بر امامت يك نفر و عدم دليل عقلي و شرعي بر جواز تصرف در امور همگان براي كسي كه از طرف برخي انتخاب شده است.
6. امام، خليفه پيامبر است، نه وكيل مردم؛ پس بايد از طرف پيامبر تعيين شود.
7. اختلاف برانگيز بودن نظريه انتخاب و ضديّت آن با اهداف عقلي و شرعي امامت كه از بين رفتن اختلاف و نزاع از جامعة اسلامي است.
نص و معجزه:
اساسيترين راه تعيين امام از ديدگاه شيعة اماميه (اثناعشرية) نص است. گاهي نيز از معجزه به عنوان طريق اثبات امامت ياد کردهاند. عبارات متکلمان اماميه در اين باره متفاوت است؛ برخي راه تعيين و تشخيص امام را منحصر در نص دانسته اند؛ چنانکه فاضل مقداد گفته است: "قال اصحابنا الامامية: لاطريق الا النص" ابن ميثم بحراني نيز گفته است: "و لا طريق الي تعيينه الا بالنص".
در عبارات برخي متکلمان، از نص به عنوان طريق اصلي و از معجزه به عنوان راهي که به منزلة نص و در حکم آن است، ياد شده؛ چنانکه سديد الدين حمصي گفته است: "فاما الطريق الي تعيين الامام، فعندنا انما هو النص من جهته تعالي او ما يقوم مقامه من المعجز".5 برخي نيز ازمعجزه به عنوان دليل يا راهي براي اثبات امامت در موارد خاص تعبير کرده اند.
- تحقیقی پیرامون امامت عامه وخاصه ص77.
- همان.