آیــه ی 7 *«خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ»* ([آنها بر اثر دشمني و گردنكشي با حق و حقیقت كار را به جايي رساندند كه] خدا [به كيفرِ كردارشان] بر دلهاي آنان و بر شنوايى ايشان مُهرِ [تيره بختي] نهاده، و [همچنین؛ به دليل دشمنی و پشتِ پا زدن به هدایت] بر ديدگانشان پردهاى [از غفلت آویزان کرده] است [كه حق را نميبينند، پس به جهت اين تاريكي و غفلت، وجودشان از راهيابي و دريافتِ هدايت و رسیدن به سعادت همواره محروم ميماند] و براي آنان عذابى بزرگ [در آخرت فراهم] است) سوره ی بقره . استعمال «خَتم» و موارد مشابه در قرآن «خَتَمَ اللّهُ»؛ كلمه ي «ختم» از جهت لغت؛ در مقابل «فتح»، به معنای «کامل کردن» یا «به پایان رساندن» است.[1] مثلاً در زمانهاي سابق هنگامی که نامه ای را به پایان میرساندند انتهای آن را مهر مینمودند که این حرکت، نشانه ی ختم نامه و آخر کار بود.[2] و از جهت اصطلاح؛ به معنای «نفوذ ناپذیری در امر هدایت» به کار رفته است.[3] قرآن کریم تعابیر مختلف و متنوعی را به عنوان نفوذ ناپذیری در بحث هدایت به کار برده است که اجمالاً به آنها اشاره میشود:[4] 1. «ختم»؛ چنانکه فرمود: «خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ»«بقره/7». 2. «طبع»؛ چنانکه فرمود: «طَبَعَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ»«نحل/108». 3. «صرف»؛ چنانکه فرمود: «صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم»«توبه/127». 4. «أکنَّه»؛ چنانکه فرمود: «إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أكِنَّةً»«کهف/57». 5. «قفل»؛ چنانکه فرمود: «أمْ عَلَى قُلُوبٍ أقْفَالُهَا»«محمد/24». 6. «غُلف»؛ چنانکه فرمود: «وَ قَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ»«بقره/88». 7. «رین»؛ چنانکه فرمود: «كَلا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كانُواْ يَكْسِبُون»«مطففین/14». 8. «تقلیب»؛ چنانکه فرمود: «وَ نُقَلِّبُ أفْئِدَتَهُمْ وَ أبْصَارَهُمْ»«انعام/110». 9. «قساوت»؛ چنانکه فرمود: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَالِكَ»«بقره/74». 10. «مرض»؛ چنانکه فرمود: «فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً»«بقره/10». حاصل آن که؛ استعمالِ «خَتم» و موارد مشابه، و همچنین نسبت دادن اين عمل به خداي تعالي، کیفري است که ریشه در اعمال فردِ گنهکار دارد.
[1]. مصطفوى، حسن(1430هـ ق)ج3، ص22؛ ابن منظور، محمد بن مکرم(1414هـ ق)ج12، ص164. [2]. ر.ك: یعقوب، جعفری(1376هـ ش)ج1، ص53؛ همچنين، ر.ك: شريعتى، محمد تقى(1346هـ ش)متن، ص107؛ و نيز، ر.ك: بروجردى، سيد محمد ابراهيم(1366هـ ش)ج1، ص110. [3]. جوادی آملی، عبدالله(1385هـ ش)ج۲، ص۲۲۳. [4]. همان، ص۲۲۷.
================================
برای مشاهده ی مطلب مرتبط
بيان سه نكته در آیه 7 سوره ی بقره