وابستگی انسان به اراده الهی در برنامهریزیها
تفسیر منتخب یک آیه از جزء پانزده
«وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً (۲۳)
إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسِيتَ وَ قُلْ عَسى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً (کهف/۲۴)
و زنهار در مورد چيزى مگوى كه من آن را فردا انجام خواهم داد.(۲۳)
مگر آنكه خدا بخواهد، و چون فراموش كردى پروردگارت را ياد كن و بگو: «اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزدیكتر از اين به صواب است، هدايت كند.»(۲۴)
نکته ها
گفتنِ «إِنْ شاءَ اللَّهُ» اعتقاد به قدرت و مشيت الهى را مىرساند، و تكيه كلام اولياى الهى است.
البته مراد از گفتن «إِنْ شاءَ اللَّهُ» و «أَعُوذُ بِاللَّهِ» و امثال آن، لقلقهى زبان نيست، بلكه داشتن چنين بينشى در تمام ابعاد زندگى و در باور و دل انسان است.
امام صادق عليه السلام فرمود:
در نوشتههاى خود نيز «إِنْ شاءَ اللَّهُ» را فراموش نكنيد. روزى دستور داد نامهاى بنويسند، هنگامى كه نامه را بدون «انشاءاللّه» ديد،
فرمود: «كيف رجوتم أن يتم هذا؟» چگونه اميد داريد كه اين كار به سامان برسد؟
انسان در عين حال كه اراده دارد و آزاد است، ولى به طور کامل مستقل نيست كه بدون خواست خدا بتواند كارى انجام دهد.
يعنى انسان نه در جبر است و نه اختيار تمام امور به او داده شده است، بلكه آزادى انسان در سايهى مشيت خداوند است. «إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»
به امكانات و توان خود تكيه نكنيم، كه فراهم بودن مقدّمات، تضمين كننده انجام قطعى كار نيست. در آنچه هم يقين داريم، بايد «ان شاءاللّه» بگوييم.
معمولا خداوند در لحظه آخر برنامه های ما را به هم می ریزد تا انسان فراموش نکند که پيوسته نيازمند خداست و در هر كارى بايد خود را وابسته به ارادهى الهى بداند.