«وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (حجرات/۷)
و بدانيد كه پيامبر خدا در ميان شماست. اگر در بسيارى از كارها از [رأى و ميل] شما پيروى كند، قطعاً دچار زحمت مىشويد، ليكن خدا ايمان را براى شما دوستداشتنى گردانيد و آن را در دلهاى شما بياراست و كفر و پليدكارى و سركشى را در نظرتان ناخوشايند ساخت. آنان [كه چنيناند] رهيافتگانند.
تولى و تبرى از نعمتهای بزرگ الهی است، که بايد در كنار هم باشند، اگر اهل ايمان را دوست داريم بايد از اهل كفر، فسق و عصيان نيز بيزار باشيم.
متاسفانه در جامعه کنونی می بینیم که عده ای سخنان خلاف این آیه را تبلیغ می کنند. آنها معتقدند باید همه انسان ها را دوست داشت، و نباید برای هیچ کس طلب مرگ کرد، در حالی که این مطلب با آیات قرآن در تضاد است. طبق آیات كسانى كه از كفر، فسق و عصيان تنفر ندارند، رشد ندارند.
اگر ایمان برایتان جذاب و دوست داشتنی و برعکس، بی ایمانی و گناه برایتان چندش آور است بدانید که در مسیر رشد هستید.
در روايات مىخوانيم: اگر اهل ايمان نزد شما محبوب بودند، در راه خير هستيد و اگر به گنهكاران علاقمند بوديد، در شما خيرى نيست.
بر اساس روايات، يكى از مصاديق ايمان در جملهى «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ»، محبّت علىابن ابىطالب عليهما السلام و مراد از كفر و فسوق و عصيان، دشمنى با اهلبيت پيامبر عليهم السلام است. (كافى، ج ۱، ص ۴۲۶)
در مديريت و سياستگذارى جامعه، اگر تصميم گيرنده معصوم يا عادل نباشد، استبداد صورت می گیرد، كه در آن رشدى نيست، ولى اگر تصميمگيرنده معصوم يا عادل باشد، جامعه پیشرفت و رشد می کند.
رهبر جامعه اسلامى بايد استقلال رأى داشته باشد. نباید با خواست مردم رای خود، که به صلاح جامعه است، را تغییر دهد؛ و جامعه را دچار مشکلات کند. دشمن نيز به دنبال همین مشكلات برخاسته از سستى رأى رهبری است.
در اموری كه حكمى از طرف خدا و رسول نیامده، مشورت با مردم و پيروى از آنها مانعى ندارد.