وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ (حج/۱۱)
و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر يك حال [و بدون عمل] مىپرستد. پس اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد، و چون بلايى بدو رسد روى برتابد. در دنيا و آخرت زيان ديده است. اين است همان زيان آشكار.
اگر اتفاقی برای ما می افتد، نتيجهى عملكرد خود ما است. بنابراین ديگران را عامل گناه و خلاف خودمان ندانيم، كه هرچه هست از خود ماست. مثلا اگر فردی خانه خود را در مسیر رودخانه بسازد، در فصل بارندگی سیل خانه او را خواهد برد؛ اما او نباید سیل یا خداوند را مقصر بداند، بلکه خود او نباید خانه اش را در مسیر سیل می ساخت. پس اگر کسی گناهی مرتکب شد، نباید دیگران را مقصر بداند.
ايمان بعضى از افراد سطحی است و حوادث تلخ و شيرین آن را تغيير مىدهد. مثلا اگر یکی از اقوامش فوت کند یا با وجود دعاهای بسیار در شغل یا رشته مورد نظر خود قبول نشود، با خدا قهر می کند، از دین زده می شود و می گوید: «دیگر نماز نمی خوانم»، چون ایمانش سطحی است.
اگر دین و عقیده فرد از راه تقلید از پدر و مادر نباشد، بلکه بر مبنای عقل و منطق باشد، فراز و نشیب های مادی و دنیایی آن را تغییر نمی دهد.
فقر و سختی ها، وسائل آزمايش انسان هستند. اگر با هر مشکل و سختی از خدا و دین زده شویم، یعنی دین ما واقعی نیست، بلکه تقلیدی است.