مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب توبه نصوح
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن توزیع گر پیام رسان

زینتا (رحیمی) هستم. از تاریخ 05 خرداد 1400 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن توزیع گر پیام رسان تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 74 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
توبه نصوح

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 27 آذر 02

سر به زیر آمد و عرق شرم وجودش را شست. چه سخت است خطاکار بودن در برابر شاه. چه مشقت دارد خودت را بکوبی و از نو بسازی. همه سختی‌اش به کنار، اهل ادب باشی و دل عقیله‌العرب را شکسته باشی، فکر اینکه چطور باید آبرو بخری پیرت می‌کند.
آب بر خاندان مادر دو عالم ببندی و بعد به چشم ببینی پرپر زدن تشنگان حرم خدا را، پیر که نه، ذوب می‌شوی.
همه‌ این‌ها به کنار وقتی هیچ کس به رویت نیاورد که تو بستی راه کاروان حق را، دلت می‌خواهد زودتر از زمین محو شوی.
نمی‌دانم چشم‌های ارباب با چشم‌هایش چه گفته بود و آن ‌"مادرت" گفتنش چه چنگی به دلش انداخته بود که فرمانده سپاه را حلقه به گوش در خیمه‌اش نمود. حر بودن برازنده‌اش بود که ارباب برای تحولش تلنگری تقدیم فرمود. آزادگی در دلش هنوز زنده بود که توانست دل علیا مخدره را به رحم بیاورد.
با همه سختی و تلخی‌هایش چه شیرین است بفهمی عاقبتت به لجن‌زار رویایی با خون خدا گره نخورده. لذت دارد که ببینی وقت رفتن سرت روی پاهای فرزند مادر هستی قرار گرفته و از آن شیرین‌تر آن‌که زخمت به دست سرور شهیدان تیمار شده.
به خودم که بیایم نهیب می‌زنم بر همه تلخی‌ها و سیاهی‌های قلبم. بر رنگ به رنگ شدن‌های این دل ولگرد در برابر زرق و برق‌های دنیای پر رنگ و لعاب نهیب می‌زنم. بر چشم‌چرانی‌های روحم در بازار هوس‌های زود‌گذر هم نهیب می‌زنم.
تو می‌دانی نوکر رو سیاه شرمنده از خطا را به چه قیمت می‌خرند این خاندان؟ می‌دانی دل بانوی دمشق را با چه حجم از پشیمانی می‌توان به دست آورد؟ می‌دانی تصمیم به برنگشتن سر خانه اول گناهان که گرفتی، آرامش به خیال خسته مولای غریب این روزها برمی‌گردد یا نه؟ می‌دانی اگر قول آدم شدن جدی و محکم باشد، اشک صاحب‌الامر عج برای این بی‌مقدار تمام خواهد شد یا نه؟
بگذار چون حر با خدا جرات و حقیقت بازی کنیم. حقیقت که افتاد اعتراف به تک تک ولگردی‌هایمان بکنیم و جرات که افتاد قول دهیم دیگر هرگز دل صاحبمان را نمی‌شکنیم. شاید دور بعد جرات را باید به ایستادگی تا پای جان در رکاب حضرتش اختصاص داد. در هر صورت برنده بازی ما هستیم که حر شده‌ایم.

 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا ...

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما