دوست دارم بنویسم از روزی پر حزن. از روز ولادتت که پر از رحمت کردی خانه ای را که قبل از تو دو پسر آن را پر از نعمت کرده بود. وقتی به دنیا آمدی آغوش پدر پذیرایت شد. پدری از جنس نور که تو را با بوسیدن غرق نور کرد. مادر از پدر خواست که بر رحمت نازل شده نامی نهد. ولی پدر بر پدربزرگ پیشی نگرفت. زینب نام گرفتی از سوی پروردگار چرا که پدرت زینت آسمان و زمین است و تو زینت بخش پدر. وای چه موسمی شده تولدت. موسم سرور دو برادر از خواهردار شدن، دو برادر از شباب اهل جنه. چه می گذرد بر دل این مادر که ام المصائب لقب می گیری. دلم آشوب شد از نوشتن و مرورش.
آری زمانی که پدربزرگ مغز بادام را در بغل گرفت صورت بر صورتش نهاد و اشک بر گونه هایش جاری شد. ناگاه مادر پدرش را می نگرد که می گرید. با دل آشوبه ای شدید علت گریه را از پدر جویا می شود.
پدر رو به دخترش می کند و از سرنوشت غمبار این رحمت الهی پس از مرگ خود و او می گوید. از هجوم مشکلات دردناک به او پس از مرگشان و مصائبی که به خاطر رضای الهی متحمل می شود پرده برمی دارد. پدربزرگ غرق در مصائبی که در آینده در جلوی چشمانت خواهی دید بر چهره معصومانه ات خیره شده و آرام می گرید و از ثواب گریستن بر تو سخن می گوید. آری چه ثوابی بالاترین از این که چشمی که بر شما می گرید، ثواب گریه بر حسنین نصیبش گردد.
مصیبت نامه ای در پیش داری، پدربزرگت که می رود مادر اولین کسی است که به او می پیوندد. پدر و برادری چون حسن را از دست می دهی با سرنوشتی غم انگیز. اوج مصائبت در صحرای کربلا، زیر سم اسبان، بالای نیزه ها و دیدن خیزرانی که بر لب های خونین برادر فرود می آمد جلوی چشمانت قد علم می کند. ولی خود عالیت آن چنان رشد کرده است که دئانت یزید جوابی جز ما رایت الا جمیلا ندارد.
---------------------------------------------------------------------
منبع
1-خطابه زینب کبرى (س) پشتوانه انقالب امام حسین (ع) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقیمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.
2- الخصائص الزینبیه ، ص 155 ناسخ التواریخ زینب (س) ص 47