از جمله احاديثى كه بر عصمت اميرالمؤمنين عليه السلام دلالت دارد حديث «علي مع القرآن والقرآن مع علي» است.
چهارده راوی مهم این روایت را نقل کرده اند . سند این روایت به ام سلمه و حضرت زهرا علیها السلام و امام مجتبی علیه السلام می رسد که از پیامبر اکرم ص این روایت را نقل نموده اند .
حاكم نيشابورى به سند خود از ابوسعيد تيمى، و او از ابوثابت- غلام ابوذر- روايت مىكند كه ابوثابت گفت:
كنت مع علي رضي اللَّه عنه يوم الجمل، فلما رأيت عايشة واقفة دخلني بعض ما يدخل الناس، فكشف اللَّه عني ذلك عند صلاة الظهر فقاتلت مع اميرالمؤمنين، فلما فرغ ذهبت إلى المدينة فأتيت ام سلمة فقلت: إنّي واللَّه ما جئت أسأل طعاماً ولا شراباً ولكنّي مولى لأبي ذر فقالت مرحباً فقصصت عليها قصّتي، فقالت: أين كنت حين طارت القلوب مطائرها؟
قلت: إلى حيث كشف اللَّه ذلك عنّي عند زوال الشمس. قال: أحسنت سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وآله يقول: عليّ مع القرآن والقرآن مع عليّ لن يفترقا حتّى يردا عليّ الحوض؛
در روز واقعه جمل با على عليه السلام بودم. در آن هنگام كه عايشه ايستاده بود و نگاه من به او افتاد. شكى كه در [قلوب] بعضى از مردم بود در من نيز به وجود آمد. آنگاه خداوند متعال اين شك را به هنگام نماز ظهر از من برطرف نمود تا در ركاب اميرالمؤمنين علیه السلام به جنگ پرداختم. زمانى كه جنگ تمام شد و به مدينه بازگشتم، به نزد ام سلمه رفتم و گفتم: سوگند به خدا، به درستى كه من براى آب و غذا به اين جا نيامدم [چرا كه من] غلام ابوذر هستم. ام سلمه گفت: آفرين. سپس داستان [جَمَل و آن شك را] تعريف كردم. ام سلمه گفت: از كجا [به حق رسيدى] در آن وقتى كه قلبها در كشاكش [ترديد] به سر مىبرد؟
گفتم: از آن جايى كه خداوند متعال به هنگام زوال ظهر مرا [نجات داد و] ترديد را از من برطرف نمود. ام سلمه گفت: أحسنت، شنيدم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله مىفرمود: «على با قرآن همراه است و قرآن با او تا اين كه هر دو [در كنار] حوض بر من وارد شوند».
حاكم در پايان اين حديث مىگويد:
هذا حديث صحيح الإسناد. وأبو سعيد التيمي هو عقيصاء ثقة مأمون، ولم يخرجاه (المستدرك على الصحيحين: 3/ 124)
سند اين حديث صحيح است و ابوسعيد تيمى كه عقيصاء نام دارد مورد اطمينان است، هر چند كه اين حديث را مسلم و بخارى نياوردهاند.
پیامبر اکرم نفرمودند : علی مع القران بلکه ایشان فرمودند و القران مع العلی » علت این تأکید این است که در آینده کسی ادعا نکند که رفتار من هم بر اساس قرآن می باشد و بلکه قرآن هم همراه علی است . پس «على» عليه السلام در همه احوال، أقوال و افعال مورد قبول و تصديق خدا است.
دلالت این روایت آشکار می باشد « همان گونه که ما در حدیث ثقلین هم بیان کردیم » چرا كه اگر كسى با قرآن باشد و قرآن هم از او جدا نشود معصوم خواهد بود، قرآنى كه خود نيز معصوم است:
«لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ» (سوره فصّلت: آيه 42)
هيچ باطلى از پيش رو و پشت سرش به سويش نمىآيد. نازل شده از سوى حكيم و ستوده است.
«حديث باب حطّه»
از ديگر احاديثى كه بر عصمت اميرالمؤمنين عليه السلام و اهل بيت طاهرين سلام اللَّه عليهم دلالت مىكند، حديث «علي باب حطّة» است. این رایت را پنج نفر از بزرگان حدیث بیان نموده اند .
باب حطّة چيست؟
خداوند برای اینکه بخواهد بنی اسرائیل را امتحان کند دستور مىدهد كه از درى مخصوص وارد بيت المقدس شوند و به هنگام ورود، سجده كنان و در حالى كه طلب مغفرت مىكنند داخل شوند. اما بنی اسرائيل فرمان الاهى را به مسخره و استهزاء گرفته و به خلاف آن، از پشت وارد شدند و به جاى حطّة كه به معناى طلب مغفرت و آمرزش است، واژه حنطة را بر زبان جارى مىكردند و در نهايت در اين امتحان مردود شدند.
خداى تعالى در اين باره مىفرمايد:
«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَسَنَزيدُ الْمُحْسِنينَ» (سوره بقره: آيه 58)
[ياد كنيد] هنگامى را كه گفتيم: به اين شهر [بيت المقدس] وارد شويد و از نعمتهاى آن هر چه خواستيد به فراوانى و گوارايى بخوريد و از دروازه [شهر يا درِ معبد] فروتنانه و سجده كنان در آييد و بگوييد: [خدايا! خواسته ما] ريزش گناهان ماست، تا گناهانتان را بيامرزيم و به زودى [پاداش] نيكوكاران را بيفزائيم.
آری همان گونه که میزان و ترازو برای سنجش ایمان برای بنی اسرائیل باب حطه بود ، پیامبر هم امیر المومنین علیه السلام را «باب حطه » تشبیه کردند یعنی هر کس که بخواهد به ایمان کامل و به درجه اعلی از ایمان برسد ، باید ولایت امام علی علیه السلام را قبول کند و الا ایمان ایشان مورد مقبول نخواهد بود (همان گونه که احادیث فراوانی بر این امر دلالت دارد ). و کسی این شرایط را دارد که معصوم باشد و الا آن شخص میزان نخواهد بود .
متن حديث:
ابن حجر مكّى از ابن عباس اين گونه نقل مىكند:
أنّ النبي قال: عليّ باب حطّة؛ من دخل منه كان مؤمناً، ومن خرج منه كان كافراً (الصواعق المحرقة: 2/ 366. هم چنين ر. ك: الجامع الصغير: 2/ 177/ ش 5592؛ ميزان الإعتدال: 1/ 532، ذيل شماره 1986)
پيامبر فرمود: على عليه السّلام باب حطّه است. هرآن كس در آن داخل شود مؤمن، و هر آن كه از آن خارج شود كافر است.
در بعضى روايات اين گونه آمده است:
مثل أهل بيتي فيكم مثل باب حطّة في بني إسرائيل من دخله غفر له (الصواعق المحرقة: 2/ 446؛ جامع الأحاديث: 10/ 8/ ح 8956؛ مجمع الزوائد: 9/ 168؛ المعجم الصغير: 2/ 22؛ المعجم الأوسط: 6/ 85)
ديلمى از عبداللَّه بن عمر چنين نقل مىكند:
عن النبي: علي بن أبي طالب باب حطّة؛ من دخل منه كان مؤمناً، ومن خرج منه كان كافراً. (كشف الخفاء العجلوني: 1/ 204)
در روايتى ديگر، دارقطنى از عبداللَّه بن عباس چنين نقل مىكند:
قال رسول اللَّه: علي بن أبي طالب باب حطّة؛ من دخل منه كان مؤمناً، ومن خرج منه كان كافراً (كنز العمّال: 11/ 603/ ش 32910؛ سبل الهدى والرشاد: 11/ 298)
پيامبر فرمودند: على بن ابى طالب درِ دين است؛ هر آن كس از آن در داخل شد مؤمن، و هركس خارج شد كافر است.
نكته جالب اين جاست كه سيوطى در درّ المنثور، پس از بيان روايات و اقوال در اين باره، به نقل از ابن ابى شيبه حديثى را در ذيل آيه مذكور اين گونه نقل مىكند:
عن علي بن أبي طالب قال: إنما مثلنا في هذه الأمة كسفينة نوح، وكباب حطّة في بنى اسرائيل (الدرّ المنثور: 1/ 71- 72. همچنين ر. ك: المصنّف( ابن أبى شيبه): 7/ 503/ ش 52)
مثال ما [اهل بيت] در اين امت مانند كشتى نوح و باب حطّه در قوم بنو اسرائيل است.
اگر اميرالمؤمنين معصوم نباشد، چگونه مىتواند ميزان و معيار ايمان و كفر قرار گيرد؟!
طبرانى در المعجم الكبير به يك سند از ابوذر غفارى روايت مىكند كه گفت:
سمعت رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وآله يقول: مثل أهل بيتي فيكم كمثل سفينة نوح في قوم نوح؛ من ركبها نجا، ومن تخلّف عنها هلك، ومثل باب حطّة في بني اسرائيل (المعجم الكبير: 3/ 46/ ح 2637)
از رسول خدا شنيدم كه مىفرمود: مثل اهل بيت من در ميان شما به سان كشتى نوح در بين قوم نوح است. هر كس سوار شود نجات يافته و هر آن كه مخالفت ورزد به هلاكت مىرسد [و همچنين مثال اهل بيت من] مثل باب حطّه در بنو اسرائيل است!