یکی از روایاتی که از دو لب مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه واله صادر شده است که دلالت بر عصمت امیر المومنین علیه السلام می کند این روایت می باشد :
من فارقني فقد فارق اللَّه؛ ومن فارقك يا علي، فقد فارقني (المستدرك على الصحيحين: 3/ 124؛ تاريخ مدينة دمشق: 42/ 307؛)
كسى كه از من فاصله بگيرد و جدا شود، همانا [از] خدا جدا شده است، و آن كسى كه از تو اى على جدا شود، از من جدا شده است.
حدود ده نفر از صحابه این روایت را نقل نموده اند. حاکم در مستدرک با سند خود روایت می کند :
يا علي، من فارقني فقد فارق اللَّه، ومن فارقك يا علي، فقد فارقني.
ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق، به سند خود از ابن عباس چنين نقل مىكند:
ستكون فتنة، فمن أدركها منكم فعليه بخصلتين: كتاب اللَّه وعلي بن أبي طالب؛ فإنّي سمعت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله يقول وهو آخذ بيد عليّ:
هذا أوّل من آمن بي وأوّل من يصافحني وهو فاروق هذه الأمّة يفرق بين الحقّ والباطل وهو يعسوب المؤمنين، والمال يعسوب الظلمة، وهو الصديق الأكبر، وهو بابي الذي أوتى منه، وهو خليفتي من بعدي (تاريخ مدينة دمشق: 42/ 42/ ش 10484)
به زودى فتنهاى به وجود خواهد آمد. هر آن كس از شما آن را درك كرديد، پس بر [شما] باد به دو خصلت: كتاب خدا و على بن ابى طالب، چرا كه از رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله شنيدم كه در حالى كه دست على را گرفته بود مىفرمود:
اين [على] نخستين كسى است كه به من ايمان آورد، و نخستين كسى است كه روز قيامت با من مصافحه خواهد كرد. او جدا كننده اين امت و فرق گزارنده ميان حق و باطل است. او امير مؤمنان است و مالِ [دنيا] امير گمراهان. و او بزرگ مردِ راستگويان است و او درى است كه [اگر كسى بخواهد به من برسد] بايد از آن در وارد شود و او خليفه پس از من است.
دو عبارت از اين حديث بر عصمت دلالت دارد:
1. هو فاروق هذه الأُمة؛
2. هو بابي الذي أوتى منه.
آری کسی می تواند میزان باشد (همانگونه که قبلا اشاره نمودیم ) که از مقام عصمت برخوردار باشد و خطا و اشتباه و نسیانی از او سر نزند و الگویی برای شناخت حق باشد .
در روایت دوم بابی که بخواهیم به رسول اکرم برسیم امیر المومنین علیه السلام معرفی شده است . و باید این شخص عاری از هر گونه اشتباهی باشد تا نباید ما را از مسیر من حرف سازد و به بی راهه ما را ببرد . چرا که جدایی از رسول خدا جدایی از خدا می باشد و کسی که از خدا جدا شد او کافر و از خط ضلال پیروی می کند.
تا به اینجا ما روایاتی که دال بر عصمت ائمه اطهار می کردند را بیان داشتیم .