مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب حمله اعراب
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
حمله اعراب

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

حمله اعراب


داشتم توي قفسه‌ي کتاب‌هاش نگاه مي‌کردم که يک کتاب نظرم رو جلب کرد:


کتاب  ستيز و سازش نوشته جمشيد گرشاسپ چوکسي


چه جالب! نويسنده کتاب يک زرتشتي هست


کتاب رو برداشتم و شروع کردم به ورق زدن، در مورد حمله اعراب به ايران بود.


اتفاقاً خيلي دلم مي‌خواست يه کتاب در مورد حمله اعراب بخونم که نوشته يک زرتشتي باشه. بالاخره هرچي باشه، ديدِ اونا با مسلمونا فرق داره..


به اندازه کافي وقت داشتم براي خوندن.


اما هرچي مي‌خوندم، تعجبم بيشتر مي‌شد اين‌جا نوشته مناطق ايران به سه دسته تقسيم شدن


گروه‌هايي از افراد، خودشون داوطلبانه  اسلام رو قبول کردن


حتي بعضي ازين گروه‌ها سربازان سپاهيان ايران بودند که قبل از جنگ با اعراب، خودشون رو تسليم کردند و مسلمان شدند


گروه ديگري که داوطلبانه اسلام رو پذيرفتند زنان زرتشتي بودند


 در مناطقي از سرزمين ايران از جمله عراق و آذربايجان و سيستان و خوزستان، مردم بدون هيچ منازعه‌اي اسلام رو پذيرفتند و مسلمان شدند


حسابي تعجب کرده بودم چه‌طور ممکنه


پس اون همه خون‌ريزي و جنگ‌هاي خونين و اسارت‌ها و ... چي شد


سال‌هاست که مدام به ما ميگن اسلام رو به زور به خورد ما دادن ما نمي‌خواستيم مسلمان بشيم؛ با زور شمشير بوده


توي اين افکار بودم که علي وارد اتاق شد و پرسيد: چي شده?چرا اين‌قدر توي اين کتاب غرق شدي


در حالي که هنوز از مطالب کتاب متعجب بودم، گفتم: نويسنده اين کتاب زرتشتيه درسته


خونسرد روي صندلي ميز تحريرش نشست و گفت: آره مگه روي جلدش رو نخوندي


گفتم: پس چرا اين‌جوري گفته?? انگاري داره از اعراب دفاع مي‌کنه


پس اون همه جنگ و خون‌ريزي و قتل و غارت چي شدهيچيش رو توي کتابش نگفته


بلند شد و در حالي که من رو براي نشستن هدايت مي‌کرد، گفت:


اول بشين که حتماً اين همه مدت اين‌جا ايستادي و خسته شدي تازه متوجه شدم که تمام مدت ايستاده کتاب رو خوندم

 

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما