مرادِ فلسفه ی یونانی اثبات خدا است یعنی گمشده ی فیلسوف، فهم احکام و اوصاف حقیقی وجود است تا با دانستن این احکام بتواند موجود و موهوم را تشخیص دهد؛ که لازمه ی آن فقط داشتن ذهنی قوی است؛ ولی مرادِ حکمت قرآنی شکر خدا است یعنی مطلوب حکیمی که وجود اصیل را درک کرده، ارتزاق از منبع بی نهایت وجود و توسیع دادن وجود خویش است پس فلسفه، پاسخ گوی پرسش ها و مسائل مبنایی این حکیم نیست بلکه مسائل ( مثل این شعار که: بودن و نبودن، مساله این است) جامعه ای است که مشکوک به وجود خدا ( مثل این شعاری که دارند: بودن و نبودن، مساله این است) است و دغدغه ی آنها یافتن ادله اثبات و اقناع کننده بر هستی خدا است در حالی که برای جامعه ی که نه تنها موقِن به خداست بلکه با ایمان به خدا متعالی شده دغدغه و مساله (بودن و نبودن، نیست) داشتن روحیه ای سپاس گذار، و متشکر از خدا است.
معنی حکیم از منظر امام خامنه ای:
امام بزرگوار ما حکیم بود. امام یک حکیم به معنای قرآنی بود. حکیم یعنی آن کسی که حقائقی را مشاهده میکند که از چشمهای دیگران مغفولٌعنه است؛ پوشیده است. کلمات او، کلماتی ممکن است ساده به نظر بیاید، اما هر چه میشکافید، میبینید لایهها و عمقهای بیشتری دارد. امام اینجوری بود(*).
علت و حکمت اینکه خدا حکمت را به لقمان اعطاء فرمود هم این است که او را به مقام شکرگذاری خویش برساند چون لازمه ی داشتن روحیه ی سپاسگذارانه و شکر گذار نسبت به نعمات خدا، دانستن حکمت ها و ظریاف اشیاء و وقایع است .
﴿وَلَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَمَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾
و به راستی به لقمان حکمت بخشیدیم، که خدای را سپاس گو، [و بدان که] هر کس سپاسگزاری کند، همانا به سود خویش سپاس گزارده است، و هر کس کفران ورزد، [بداند که] خداوند بینیاز ستوده است(۱)
……………………………………………………………………
* بیانات امام خامنه ی در دیدار معلمان استان فارس – ۱۳۸۷/۰۲/۱۲
۱- قرآن، ررعد،۱۲