سختی های گرانی اجناس و اتفاقات شغلی، او را کلافه کرده بود. همین مسائل، باعث میشد به اندک بهانهای با همسرش درگیر شود و کار به دعوا و مشاجره کشیده شود!
در این میان، درخواستهای مکرر خانمش هم او را کلافه کرده بود. تقاضاهایی که با توجه به گرانی کالاها برای او ممکن نبود. خانم او از آن دسته خانمهایی بود که حاضر نبود یک لباس را در دو عروسی بپوشد!
بخاطر یک امر پیش پا افتاده، بقدری مشاجراتشان زیاد و عمیق شد که از هم جدا شدند! به یاد این روایت از وجود مقدس صدیقه طاهره سلام الله علیها افتادم که فرمودند:« من از خداوند حیا میکنم که از شوهرم چیزی درخواست کنم که توان برآورده کردن آن را نداشته باشد!» البته این به آن معنا نیست که مردان هم از زندگی همسرشان، کم بگذارند؛ بلکه بدان معناست که سعی کنیم درخواستها را طوری تنظیم کنیم که باعث سختی برای خود و خانواده نشود!
در بعضی پروندههای دادگستری در بخش خانواده، انسان زیاد میبیند که بخاطر دستمالی، قیصریه به آتش کشیده میشود! بخاطر یک اختلاف بسیار ناچیز، بنیان یک خانواده از بیخ و بن، کنده میشود.