تحفه هند
(گزیده خاطرات سفر به هندوستان - شهریور 97)
چرخی در دهلی
دهلی شهری است که سه صفت را با هم دارد: شلوغ، پر سر و صدا و کثیف. شلوغیاش طبیعی است. یک میلیارد و دویست میلیون جمعیت در کشوری که فقط دو برابر ایران وسعت دارد طبیعتا چهره خیابانها را شلوغ میکند. پر سر و صداست، زیرا ماشینها به هر مناسبتی بوق میزنند. حتی پشت بعضی ماشین ها نوشتهاند «please honk» یعنی لطفا بوق بزنید. شنیدهام بوق زدن را باعث برکت میدانند اما صحت و سقمش را نمیدانم. ویژگی دیگر این شهر، کثیفی آن است که البته نیاز به توضیح دارد. مفهوم کثیفی از مفاهیمی است که منطق دانان به آن «مُشکِّک» میگویند. یعنی تشکیکپذیر. به عبارت روشنتر، کثیفی مفهومی است که درجهبندی دارد و شما به همین خاطر میتوانید بگویید الف از ب کثیفتر است یا ب از ج کثیفتر است. یعنی میتوانید کثافتها را با هم مقایسه یا طبقهبندی کنید. این مقدمه منطقی لازم بود تا متوجه عمق کثیفی هندوستان بشوید. از سوی دیگر، در کشور ما ایران، به کسی کثیف میگویند که آداب بهداشتی فردی و اجتماعی را رعایت نکند. مثلا اگر کسی جلوی جمع، دستش را داخل بینیاش ببرد و محتوایی خارج کند به او میگوییم کثیف و اگر همین محتوا را پس از خروج، به جایی هم بمالد به او میگوییم چِرک در حالی که در هند، اوضاع متفاوت است. یعنی کسی که در فرهنگ ما کثافت به شمار میآید، در هندوستان نماینده وزارت بهداشت محسوب میشود! زیرا میانگین کثافتکاری عمومی آنها از ما بسیار بالاتر است و شاید اصلا قابل مقایسه نباشد! مثلا در دهلی محال است که از منزل خود خارج بشوید، مسافتی طولانی را طی کنید ولی کسی را در حال ادرار به در و دیوار نبینید. یعنی بسیاری از مردم هند – شاید بیشتر غیر مسلمانان – به محض این که احساس میکنند پر شدهاند بلافاصله پشت به ملت و رو به دیوار، فشار را از دوش مثانه برمیدارند! جالب این جاست که این عملیات فقط روی دیوار که جزء اموال عمومی محسوب میشود، انجام نمیگیرد بلکه گاهی شامل اموال خصوصی مردم میشود. مثلا یک بار جوانی را دیدم که داشت روی لاستیک یک ماشین BMW هنرنمایی میکرد. احتمالا با خود میگفت این یک توافق برد – برد است. هم من تخلیه میشوم و هم صاحب ماشین، هزینه کارواش نمیدهد.
کلا در مدت اقامت، این قدر صحنه ادرارپراکنی خلق الله را دیدیم که دیگر برایمان کاملا عادی شده بود و حتی اگر یک شبانهروز چنین صحنهای نمیدیدیم، نگران سلامت کلیه و مجاری هندیها میشدیم!