خیییلی ناراحت بود. میگفت بابام اجازه نمیده برم بیمارستان کارجهادی. آخه آسم دارم، یه کم دلش شورمی زنه
گفتم: خوب بیمارستان نرو! این همه کار دیگه. پاشو بریم پایگاه مسجد بسته های غذایی برای بیمارا درست می کنیم. شربت عسل و آب میوه و بادام و ...
آخه بیمارستان یه ثواب دیگه ای داره.
این چه حرفیه. مگه نمی دونی پیامبر فرمودن هرکس برای تامین نیازهای بیماران تلاش کنه، برآورده بشه یا نشه، مثل روزی که از مادر متولد شده، گناهاش پاک میشه؟؟(مفاتیح الحیاه، جوادی آملی،ص369)
راست میگی؟؟ یا علی! پاشو که جاموندم.
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#متن_کوتاه
@saeer_ir