مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خلاصه تفسیر سوره انشراح بر اساس المیزان - ۸
امتیاز کاربران 5.0

تولیدگر متن

علی بهاری هستم. از تاریخ 25 اردیبهشت 1394 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 520 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خلاصه تفسیر سوره انشراح بر اساس المیزان - ۸

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ سه‌شنبه, 28 آذر 02

این پرونده را با 55 اثر دیگر آن ببینید

خلاصه تفسیر سوره انشراح بر اساس المیزان - ۸

بحث روایی

در تفسیر الدر المنثور [از تفاسیر اهل سنت است که عالم معروف سنی، سیوطی آن را نوشته است.] آمده است كه ابوهريره از رسول خدا پرسيد: «اولين چيزى كه از امر نبوت ديدى چه بود؟» رسول خدا خود را جمع و جور كرد و نشست. سپس فرمود: «اى ابو هريره! (خوب) سؤالى كردى! یک بار وقتی در بیست و چند سالگی در صحرا بودم، ناگهان از بالاى سرم سخنى شنيدم. به بالا نگاه کردم.مردى را ديدم كه از مردى ديگر مى‌پرسيد: آيا اين همان است؟ آن گاه هر دو به طرفم آمدند، با چهره‌ها و لباس‌هایی كه نظير آن را هرگز در میان مردم ندیده بودم. نزديك من مى‌آمدند و آن قدر جلو آمدند كه هر كدام يك بازوى مرا گرفت، ولى من تماس دست‌ آنها با بازويم را حس نمى‌كردم. سپس يكى به ديگرى گفت: بخوابانش. او بدون فشار و يا كشيدن مرا خوابانيد. دوباره يكى‌شان به ديگرى گفت: سينه‌اش را بشكاف. سینه‌ام را شكافت و تا آنجا كه خودم مى‌ديدم خون و دردى ندیدم. سپس دوباره بهش گفت: كينه و حسد را دربیاور. او چيزى مانند لخته خون در آورد و بيرون انداخت. باز آن یکی گفت: رافت و رحمت را به جاى آن بگذار و او چيزى شبیه نقره در همان جاى دلم گذاشت. سپس شست دست راستم را تكان داد و گفت برو به سلامت. من برگشتم در حالى كه احساس كردم كه نسبت به اطفال رقت و نسبت به بزرگسالان رحمت داشتم.»

در برخی نقل‌ها آمده كه: من ده‌ساله بودم (به جاى بيست سال و چند ماه.) در بعضى از روايات آمده كه اين قصه در هنگام نزول سوره علق اتفاق افتاده؛ یعنی وقتی ایشان چهل‌ساله بوده است. بعضى ديگر گفته‌اند كه اين ماجرا در شب معراج اتفاق افتاده است. به هر حال اين قصه، تمثیلی است. [یعنی لزوما در واقع رخ نداده است. بلکه جنبه تربیتی و اخلاقی برای ما دارد.] دانشمندان اسلامى بحث‌هايى طولانى درباره اين روايات كرده، کوشیده‌اند آن را به گونه‌ای توجیه کنند، ولی چون اصل و اساس این تفسیر (مادی دانستن قصه) باطل است آن توجیه‌ها را نمی‌آوریم. 

در همان كتابِ الدر المنثور از قول پیامبر آمده است كه جبرئيل پیش من آمد و گفت: پروردگارت مى‌فرمايد هيچ مى‌دانى چگونه نامت را بلند آواز كردم؟ به جبرئیل گفتم: خدا بهتر مى‌داند. جبرئیل ادامه داد: پرودگارت مى‌فرمايد از اين راه كه هر وقت نام من برده شود نام تو هم با نام من بیاید. باز در همان كتاب آمده است كه رسول خدا خوشحال و خندان از خانه بيرون آمد و فرمود: هرگز يك عُسر، حريف دو يسر نمى‌شود: (فإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً). [توضیح این بحث را اینجا (https://eitaa.com/almizzan/87) آورده‌ام.]

مرحوم طبرسی در مجمع البيان در تفسیر آيه ‌(فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ، وَ إِلى‌ رَبِّكَ فَارْغَبْ) مى‌گويد معنايش اين است كه وقتى نماز واجبت را خواندی، برخيز و در برابر پروردگارت به دعا بايست و با رغبت از او درخواست كن. طبرسی این تفسیر را از امام باقر و امام صادق علیهما السلام نقل کرده است.

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما