خلاصه تفسیر سوره انشراح بر اساس المیزان - ۳
(وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ - الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ، و بار سنگين را از تو برنداشتيم؟ - همان بارى كه پشتت را مىشكست)
كلمه وزر به معناى بار سنگين است و اِنقاض ظَهر یعنی شكستن پشت كسى به گونهای که صدايش به گوش برسد. همانطور که وقتی چیز سنگینی روی تخت یا صندلی میگذارند صدایی از آن بلند میشود. منظور از انقاض ظهر (غالبا) معناى لغوى آن نيست، چون كسى پشت كسى را آن طور نمىشكند كه صداى تخت و صندلی كند. [پشت ملت در اثر تورم طوری شکسته که صدای تخت و صندلی پیش آن سوت بلبلی است!] بلكه منظور ظاهر شدن آثار سنگينى وزر بر آدم است. وضع وزر به معناى از بين بردن آن سنگينى است كه رسول خدا احساسش مىكرد. جمله (وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ) به جمله (أَ لَمْ نَشْرَحْ ...) عطف شده است، چون معنايش «قد شرحنا لك صدرك» است. در نتيجه معناى دو جمله این طور میشود: حتما ما سينهات را گشوديم و سنگينىهايى كه بر دوشت بود برداشتيم.
منظور از وضع وزر رسول خدا - طورى كه از سياق آیه بر مىآيد و قبلا هم اشاره كرديم- اين است كه خداوند زمینه پیشرفت تبلیغ و دعوت پیامبر را فراهم کرد، چون رسالت و دعوت سنگین بود و خداوند با گشودن سینه پیامبر، او را بر تحملش توانا کرد. هرچند بعضى از مفسران گفتهاند: وضع وزر، اشاره است به داستانى كه در روايات آمده است: در ايام كودكي پیامبر دو تا فرشته بر ایشان نازل شدند، و سينهاش را شكافته، قلبش را در آوردند و دوباره در جايش قرار دادند. در ادامه این روایت خواهد آمد. بعضى ديگر گفتهاند: منظور از وزر، اعمالى است كه ایشان قبل از بعثت انجام داده بود. برخی دیگر گفتهاند: منظور، غفلت پیامبر از احکام است که آگاهی از آن جز با وحى امکان ندارد. [علامه شش نظر دیگر هم میآورد و در نهایت همه را رد میکند و میگوید هیچ کدام با سیاق آیه، سازگار نیست.]