مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خنده ی گریه
امتیاز کاربران 5

تولیدگر متن تولیدگر گرافیک

صبح طلوع هستم. از تاریخ 09 مهر 1395 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر متن تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 38 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خنده ی گریه

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

این پرونده را با 45 اثر دیگر آن ببینید

خنده ی گریه

وسط کلاس حلقه زده بودند. حمید میان حلقه  رفت و گفت:" بچه ها فرزین را دیدید،چطوری راه میره؟ " یک پایش را یک وری کرده و مثل شل ها راه رفت. همه زدند زیر خنده. حمید به تقلید راه رفتن فرزین ادامه داد و  چشم هایش لوچ کرد و گفت:" چشم هایش هم دارند از هم فرار می کنند" خنده بچه ها شدت پیدا کرد که یکدفعه همه ساکت شدند. حمید همانطور شل و لوچ چمش به معلم میان بچه ها افتاد. سرش را پایین انداخت که معلم گفت:" برای اینکه بیشتر بخندیم، یکی هم بیاد ادای حمید موقعی که پا تابلو می آید، نشون بده." فرهاد و سهیل گفتند:" آقا ما،آقا ما. " معلم فقط به حمید نگاه می کرد. حمید به فرهاد و سهیل خیره شد و خودش را کنار تابلو دید و گفت:" آقا، نه."

"وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ؛ وای بر هر بدگوی عیبجویی."(همزه/1)

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما