مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خواستگار...
امتیاز کاربران 5

تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن توزیع گر پیام رسان

رضایت هستم. از تاریخ 11 اسفند 1398 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر فیلم و صوت تولیدگر متن توزیع گر پیام رسان تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 209 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خواستگار...

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 27 آذر 02
در پرونده بهار معنویت

این پرونده را با 567 اثر دیگر آن ببینید

خواستگار

دیگه نمی شد یک کلمه باهاش صحبت کرد. خصوصا از وقتی خواستگاربی قواره اش جازده بود کلا اعصابش به هم ریخته بود.  و با من منچ بازی نمی کرد.  بی مقدمه پرسیدم: بابا آجی طاهره کی از دیوونگی درمیاد؟  چشم غره بابا بهم فهماند که حرفم بی راه بود. دستم را دور گردن ابجی انداختم و گفتم:  اگه نگرانی سعی کن دیگه نگران نباشی. اگه خوابت نمی بره سعی کن بخوابی. طاهره گفت: واقعا ممنون داداشم. حل شد آقا دکتر. تلفن خونه زنگ خورد. مثل موشک آماده پرتاب به سمت تلفن شدم که چون پدر خانواده نزدیکتر بودند گوشی را برداشتند. برق چشمان ایشان حکایت از خبرهای خوب داشت. پدر گوشی را گذاشت و رو به طاهره گفت: بابا جان پاشید با مادرت خونه رو جمع وجورکنید جمعه شب خواستگار جدید میاد. ابجی این را که شنید کم مانده بود استخوانهای کتفم را در آغوشش خرد کند و گفت: داداشی قربونت برم پاشو بریم منچ بازی. بی بی خنده کنان گفت: یا فاصل و یا واصل. ننه جون خدا گر زحکمت ببندد دری. پریدم توحرفش وگفتم : بیاد خونمون نوکر دیگری. بعدشم الفرار.

''اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا فَاعِلُ، یَا جَاعِلُ، یَا قَابِلُ، یَا کَامِلُ، یَا فَاصِلُ، یَا وَاصِلُ، یَا عَادِلُ، یَا غَالِبُ، یَا طَالِبُ، یَا وَاهِبُ'' دعای جوشن کبیر

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما