سال سوم دبیرستان با فائزه همکلاس شدم؛ دختر سر و زبان دار و اهل مطالعهای که من را هم برای مطالعه بیشتر، به وجد میآورد و از قضا، به نجوم هم علاقه ویژهای داشت.
خیلی زود با فائزه دوست شدم و البته نمیتوانم فاصله بین خودم و او به خاطر تفاوت دینمان را انکار کنم.
موضوع دیگری که ما را به هم نزدیک میکرد، چیزی بود که فائزه از شنیدنش جا خورد: علاقه من به امام رضا!
در جواب سؤال فائزه که «مگه تو زرتشتی نیستی؟» با اعتماد به نفس خاصی گفتم: «کی گفته امام رضا فقط مال شماست؟!»
زمینه مورد علاقه فائزه، مطالب علمی اسلام و به قول خودش «معجزات علمی اسلام» بود.
دو سه بار هم سر کلاس فیزیک، کنفرانسهای کوتاهی در این زمینه ارائه کرد.
یک روز از نکات مربوط به دانش پزشکی در اسلام گفت؛ یک روز از معجزات علمی قرآن در دانش فیزیک و نجوم؛ موضوع کنفرانس سوم را درست یادم نیست.
در کنفرانس دومش، به طور جدی، جرقه مطالعات عمیق من در مورد دین خودم زده شد.
با خودم گفتم: اگر در قرآن به کروی بودن زمین (۶)، نوع حرکت خورشید و ماه و اجرام آسمانی (۷) و حتی انفجار بزرگ پیش از تشکیل ستارهها و سیارات (۸) اشاره شده، بدون شک در اوستا هم باید نشانههای قدرتمند علمی وجود داشته باشد. فقط باید بگردم و پیدایشان کنم.
امکان ندارد آموزههای قهرمان بزرگ من و اسطوره زندگیام، اشو زرتشت، پیامبر و ستارهشناس و دانشمند بزرگ ایران باستان، خالی از نکات علمی (و به خصوص اشارات نجومی) باشد.
از عصر همان روز، رفتم سراغ اوستا. باید آن را خط به خط و با دقت علمی میخواندم.
البته من به دنبال معجزات علمی خود اشو زرتشت بودم. پس احتمالاً فقط باید گاتها (۹) را بررسی میکردم.
گاتها را پیش از این هم خوانده بودم؛ بار قبل، برای شرکت در مسابقهی خواندن گاتها بین نوجوانان زرتشتی بود. برای همین، همه توجهم به درست خواندن آن بود و به مفاهیمش کمتر توجه داشتم.
این بار، باید کلمه به کلمه آن را به دنبال نشانهای علمی (و به خصوص، نجومی) زیر و رو میکردم.
پ ن:
۶- برای نمونه: فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ... (معارج: ۴۰)
۷- لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَها أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (یس: ۴۰)
۸- أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما... (انبیاء: ۳۰)
۹- بخش کوچکی از اوستا که زرتشتیان و بسیاری از محققان، تنها آن را سرودهی زرتشت میدانند (سایر قسمتهای اوستا، سخن موبدان زرتشتی به شمار میآید).
ادامه دارد...