از خوشحالی به هوا پریدم و با جیغ گفتم: «واقعاً»؟!
توجه دو خانواده به سمت ما جلب شد. کمی خجالت کشیدم و مشغول بازی با انگشتهایم شدم. ولی دل توی دلم نبود. منتظر بودم که هیربد زودتر حرفش را ادامه بدهد.
هیربد به خانواده توضیح داد که: «چیزی نیست. یه قسمت از اوستا رو براش گفتم. ذوق کرده!»
و بعد، رو به من کرد و با نگاهی به دفترچه یادداشتش گفت: «مهریَشت (۱۰)، بند نود و پنج: «زمینِ پهناورِ گویسانِ دورکرانه» (۱۱)
با ذوق، دفترچه را از دستش کشیدم و گفتم: «بذار ببینم!»
دو سه بار همان یک جمله را خواندم و کیف کردم! بعد، دویدم و به سمت اتاقم تا کاغذ و خودکار بیاورم و آن را بنویسم.
عبارت مهریَشت را با آدرس دقیقش یادداشت کردم و زیر کلمه «گویسان» خط کشیدم. بعد پرسیدم: «بازم داری؟»
هیربد دفترچه را از دستم گرفت؛ ورق زد و گفت: «بفرما، اینم یکی دیگه: «اَرت یشت (۱۲)، بند ۱۹: آن که به هنگام زادن و بالیدنش اهریمن از این زمینِ پهناورِ گویسانِ دورکرانه بگریخت.» (۱۳)
خندیدم. آمدم بگویم «اینم که همون موضوعه! دیگه چی داری؟»
ولی قبل از این که حرفی بزنم، ادامه داد: «تازه توی بُندَهِش (۱۴) هم اومده: زمین را آفرید گِرد» (۱۵)
آن موقع، اشکال استناد هیربد به یشتها را به دلیل ذوق و شوقی که داشتم، متوجه نشدم. اما باید بگویم استنادش به بندهش، یکی از بزرگترین اشتباهاتش بود و شروعِ دردسرهای زیادی برای من و خودش شد!
همهی آنچه هیربد آورده بود، همین سه جمله بود (که هر سه هم یک موضوع داشتند).
تلاش روزهای بعد من برای به دست آوردن مطالب جدید از طریق او هم بیجواب ماند. با خودم گفتم لابد فرصتش را ندارد یا بلد نیست یا به قول خودش، همین یکی برای کم نیاوردن جلوی بچه مسلمانها کافیست، یا...
این طور شد که تصیم گرفتم دوباره خودم دست به کار شوم.
چون هرچه فکر کردم، دیدم هنوز مطالبم برای ارائه یک کنفرانس کوتاه در کلاس فیزیک کافی نیست.
پ ن:
۱۰- قسمتی از اوستا که در فصلی به نام «یَشتها» جای دارد و به ستایش ایزد مِهر میپردازد.
۱۱- اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، ج ۱، ص ۳۷۶ (مهریشت، کرده ی بیست و چهارم، بند ۹۵)
۱۲- قسمت دیگری از یشت های اوستا
۱۳- اوستا، جلیل دوستخواه، ج ۱، ص ۴۷۱ (اَرت یشت، کرده ی دوم، بند ۱۹)
۱۴- بُندهش، نوشتهی موبدی به نام فرنبغ دادگی، از آثار زرتشتیان در قرن سوم هجری است که چگونگی خلقت را بر اساس باور و اسطورههای زرتشتی روایت میکند.
۱۵- بندهش، فرنبغ دادگی، ص ۴۰
ادامه دارد...