مرســـــــلون

بانک محتوای مذهبی مرسلون
MORSALUN.IR

خانه مطالب خورشید نیایش (قسمت چهارم)
امتیاز کاربران 5

تولیدگر گرافیک

sepanta هستم. از تاریخ 06 اردیبهشت 1396 کنشگری رو شروع کردم و همواره سعی کردم بهترین باشم. در این مسیر آموزش های لازم را پیگیری و از اساتید و مشاوران در تولید محتوا استفاده می کنم. من در نقش تولیدگر با قالب های تولیدگر گرافیک تولید محتوا می کنم.
من در مرسلون تعداد 752 مطلب دارم که خوشحال میشم شما هم ذیل مطالبم نظر بنویسید و امتیاز بدید تا بتونم قوی تر کار کنم.


محیط انتشار
مخاطب
0 0
خورشید نیایش (قسمت چهارم)

با 0 نقد و بررسی | 0 نظر | 0 دانلود | ارسال شده در تاریخ دوشنبه, 05 دی 01

تعداد صفحه‌های گات‌ها زیاد نیست. اما چند روز از وقت من، صرفِ جستجو در آن، شد. هم فهم بعضی از عباراتش برایم سخت بود و هم چیزی را که به دنبالش بودم، پیدا نمی‌کردم.

با خودم گفتم: «نباید ناامید بشی. فکر کنم تندتند خوندی؛ یه چیزایی از دستت دررفته»!
این بار، باید حرف به حرفش را زیر و رو می‌کردم. باید به جای ذره بین، میکروسکوپ به دست می‌گرفتم تا نقطه‌ای هم از چشمم مخفی نمانَد.

یکی دو روز دیگر هم به همین ترتیب گذشت. کار داشت برایم خسته‌کننده می‌شد. اما به خودم روحیه می‌دادم و بارها صحنه‌ای را مجسم می‌کردم که من در کلاس فیزیک کنفرانس دارم و با افتخار، از معجزات علمی اشو زرتشت می‌گویم!
خیالش هم آن قدر جذاب بود که نمی‌گذاشت دست از مطالعه بکشم.

چند روز بعد، دور دوم خواندن گات‌ها هم تمام شد. حسابی توی ذوقم خورده بود.
هیچ سخن جذاب علمی‌ای پیدا نکرده بودم... و بدتر، آن‌که بعضی حرف‌هایش هم برایم عجیب و ناپذیرفتنی بود!

احساس کردم گره کار به دست هیربد باز می‌شود. تلفنی کمی از ماجرا را برایش گفتم. البته فقط کمی. در همین حد که «دنبال معجزه‌های علمی اشو زرتشت می‌گردم. مخصوصاً درباره نجوم! مثل همون چیزایی که توی قرآن هست... دو بار گات‌ها رو خوندم. ولی چیزی پیدا نکردم. می‌تونی کمکم کنی یا از بابات بپرسی؟»

هیربد قول داد که خیلی زود، دست پر به سراغم می‌آید.

خیلی زود نیامد. ولی وقتی که آمد، چشمانش برق می‌زد. معلوم بود که دست پر آمده است.
نیمه‌های ماه بهمن بود. آن شب خانواده هیربد را برای شام دعوت کرده بودیم. من و هیربد در یک طرف سالن پذیرایی که کمی از صدای گپ و گفتِ دو خانواده فاصله داشت، مشغول صحبت شدیم.

هیربد گفت: «بیا ببین چی برات آوردم: توی اوستا، کروی بودن زمین مطرح شده!»
از خوشحالی به هوا پریدم و با جیغ گفتم: «واقعاً»؟!


ادامه دارد...

نظرات 0 نظر

شما هم نظری بدهید
پرونده های ویژه نقد و بررسی آثار شبکه تولیدگران
تمامی حقوق برای تیم مرسلون محفوظ است | 1400 - 2021 ارتباط با ما