#یارا_تو_چه_میگویی
#راه_و_بیراه
به اتاق بازپرسی رفتم. وقتی رو به روی مجرم نشستم خشکم زد!!!
هم کنکوری ۶ سال قبل!!!!
لیلاااا
تو اینجا چی کار می کنی؟!؟!؟
با چشمانی خیس با سردی
گفت:
«من مراقب جسمم بودم. اما مراقب دل و روحم نه...
بچه زرنگ مدرسه و دانشگاه حالا شده بود یه هکر حرفه ای.
غرور، مثل یه افت ریشه خوبی هاشو پوک کرده بود...»
صدای استاد دانشگاه تو گوشم پیچید که می گفت: «تو خط قرار گرفتن مهمه؛ اما خیلی ازون مهمتر، از خط خارج نشدنه.»
در حالی که بهش نگاه پر مهری کردم؛ گفتم:
«از بخشاینده ی یکتا کمک بگیر و بهش برگرد.»
و قنوت امشب نمازم این آیه بود:
"رَبَنّا لَا تُزِغ قُلوُبَنَابَعدَ اِذ هَدَیتَنَا وَهَب لَنَامِن لَّدُنکَ رَحمَهً اِنَّکَ اَنتَ الوَهَّابُ "
ای پروردگار ما!
پس از آن که ما را راهنمائی کردی، دل هایمان را از راه حق منحرف مگردان .
و از نزد خود رحمتی بر ما ببخش، همانا که تو بسیار بخشنده ای.
(سوره ی ال عمران. ایه ۸)